حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران در پیامی با تسلیت درگذشت امیر سرتیپ خلبان "هوشنگ صدیق" فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، تصریح کرد: این فرمانده و خلبان رشید، طی سالیان متمادی با حضور اثرگذار در عرصههای مختلف دفاعی و نیز در زمینه خودکفایی کشور در تولید تجهیزات صنایع هوایی، کارنامهای درخشان از خود به یادگار گذاشت. به گزارش روابط عمومی ارتش به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری متن پیام به این شرح است: انالله و انا الیه راجعون درگذشت امیر سرتیپ خلبان هوشنگ صدیق فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، موجب تأثر و اندوه فراوان شد. این فرمانده و خلبان رشید، طی سالیان متمادی با حضور اثرگذار در عرصههای مختلف دفاعی کشور به خصوص در مقطع حساس دوران دفاع مقدس و همچنین در زمینه خودکفایی کشور در تولید تجهیزات صنایع هوایی، کارنامهای درخشان از خود به یادگار گذاشت. اینجانب این ضایعه را به ملت ایران، همه همرزمان ایشان در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی و خانواده گرامی آن مرحوم تسلیت میگویم و از درگاه خداوند متعال برای ایشان علو درجات و همجواری با شهدای دفاع مقدس و برای عموم بازماندگان صبر و سلامتی مسألت دارم.
امروز دهم شهریورماه،سالروز آغاز عملیات «کربلای۲» با هدف به تصرف «قله ۲۵۱۹»،ارتفاعات شهید صدر و خارج ساختن خطوط خودی از اشغال دشمن است که در سال ۱۳۶۵ انجام شد و در جریان آن شهید محمود کاوه به شهادت رسید.
به گزارش ایسنا، لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع) در عملیات «کربلای۲»با پنج گردان و با رمز «یا اباعبدالله الحسین ادرکنی» در منطقه عملیاتی «حاج عمران» عراق در محور شمالی جبهه جنگ وارد عمل شد و تا تاریخ ۲۵ /۷/ ۶۵ در منطقه باقی ماند. پس از اجرای موفقیتآمیز عملیات «کربلای ۱»، موسوم به «طریقالقدس»، طرحریزی و اجرای عملیات «کربلای ۲» در دستور کار قرار گرفت.
نیروهای ایرانی علاوه بر ایمان، تعهد و روحیه شهادتطلبی بالا از تجربه کافی در زمینه طرحریزی، شناسایی و اجرای عملیات نیز برخوردار بودند. آزادسازی خرمشهر که هدف غایی سلسله عملیاتهای کربلا بود ایجاب میکرد که پیش از آن،شکست سنگین دیگری بر دشمن وارد آورده و نیروی قابل توجهی از قوای اصلی آن منهدم شود.
شناساییهای زمینی و هوایی حاکی از تمرکز بیش از حد نیروهای زرهی، مکانیزه و پیاده عراق در منطقه غرب کرخه و شوش بود. منطقهای از دهلران در شمال تا «تنگ رقابیه» در جنوب به عمق ۷۰ الی ۸۰ کیلومتر در اشغال عراقیها بود. هرچند عوارض حساس و نقاط مهمی در این منطقه وجود نداشت اما تهدید محور اندیمشک به اهواز و قرار داشتن شهرهای شوش، اندیمشک و دزفول در برد توپخانههای دشمن قابل تحمل نبود.
پیش از این و در آغاز یورش ارتش بعث عراق در مهرماه ۱۳۵۹، نیروهای خودی با بهرهگیری از مانع طبیعی رودخانه کرخه به همراه تلاش دلاورانه توپخانه، هوانیروز و نیروی هوایی قهرمان ارتش نه تنها موفق به زمینگیر ساختن دشمن در غرب رودخانه شدند، بلکه با حفظ سرپل منطقه پل نادری، کرخه وشوش و گسترش آن با انجام عملیاتهای «کانال هندلی»، «تپه چشمه» و «انگوش» نیروهای قابل توجهی را در غرب کرخه مستقر ساختند.
عملیات «کربلای ۲» از جمله عملیاتهایی است که درقالب عملیات متوسط رزمندگان اسلام دسته بندی شده و در اواخر سال چهارم جنگ انجام شد.
از جمله ویژگیهای مهم این عملیات حضور یک گردان از اسیران داوطلب عراقی درزیر مجموعه «تیپ ۹ بدر» در این عملیات است که به نوبه خود برای اولین بار در طول جنگ این اتفاق افتاد.
دومین ویژگی شهادت شهید «محمود کاوه» فرمانده «لشکر ویژه شهدا» که آوازه شجاعت و دلاو مردیاش زبانزد همگان بود.
جانشین سازمان عقیدتی سیاسی ارتش گفت: شهدا، قله های افتخار را فتح کردند و همیشه باید یاد و خاطره آن ها را زنده نگه داریم.
جانشین سازمان عقیدتی سیاسی ارتش گفت: شهدا، قله های افتخار را فتح کردند و همیشه باید یاد و خاطره آن ها را زنده نگه داریم. به گزارش روابط عمومی نیروی زمینی ارتش، حجت الاسلام والمسلمین جلیلی صفت جانشین سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در مراسم تشییع پیکر یک تن از شهدای گمنام دوران دفاع مقدس در شهرک امیر المومنین (ع) تیپ 65 نوهد گفت: شهدا، قله های افتخار را فتح کردند و همیشه باید یاد و خاطره آن ها را زنده نگه داریم. جانشین سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در خصوص رشادت این شهید گمنام گفت: وی با این که فقط 19 سال داشت در راه جنگ با دشمنان قدم برداشت و با خدا معامله کرد و توانست قله های افتخار را فتح کند. حجت الاسلام والمسلمین جلیلی صفت با اشاره به نقش والای شهدا در امنیت امروز کشور اظهار داشت: شهدا سفیران مردم مبارز ایران اسلامی هستند و همه مردم هم قدردان فداکاری آنها هستند و راهشان را ادامه می دهند. وی در خصوص شهادت محسن حججی گفت: این شهید بزرگوار همچون امام حسین(ع) رشادت به خرج داد و سر خود را برای دفاع از اسلام داد اما در برابر دشمنان سر تعظیم فرود نیاورد. وی افزود: ما امروز مدیون شهدا هستیم که با رشادت های خود لرزه بر تن دشمنان انداختند و با حضور در جنگ و نثار خون خود عزت، عظمت و افتخار را برای کشور به ارمغان آوردند.
رئیس جمهور گفت: چنانچه خون شهدا و ایثارگریهای آنها نبود امروز نه از نظام و انقلاب و نه از کشور چیزی باقی نمانده بود.
به گزارش ایسنا حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی رئیس جمهوری کشورمان عصر امروز چهارشنبه در سیزدهمین جشنواره شهید رجایی با گرامی داشت یا و خاطره شهید رجایی و باهنر اظهار کرد:سال ۱۳۶۰ سال بسیار سختی بود که بر ملت ایران گذشت گرچه مردم طی سالهای ۵۸ و ۵۹ در برابر سختی ها و توطئه ها ایستادگی و نظام را استقرار کردند اما در سال ۶۰ خون جوانان ما در سایه تجاوز بعثیها و ددمنشی تروریستها در مرکز شهرها از جمله تهران به هم آمیخته شد.
وی تصریح کرد: چنانچه خون شهدا و ایثارگریهای آنها نبود امروز نه نظام و انقلاب و نه از کشور چیزی باقی نمانده بود.
همزمان با سالروز شهادت هفتمین امام شیعیان حضرت جواد الائمه (ع)، مراسم تشییع و خاکسپاری یکی از شهدای گمنام دفاع مقدس به میزبانی دژبان کل ارتش برگزار شد.
همزمان با سالروز شهادت هفتمین امام شیعیان حضرت جواد الائمه (ع)، مراسم تشییع و خاکسپاری یکی از شهدای گمنام دفاع مقدس به میزبانی دژبان کل ارتش برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی ارتش جمهوری اسلامی ایران همزمان با سالروز شهادت حضرت جواد الائمه (ع) مراسم تشییع و خاکسپاری یکی از شهدای گمنام هشت سال دفاع مقدس با حضور جمع کثیری از فرماندهان، روحانیون و مردم غیور ایران اسلامی صبح امروز 31 مرداد ماه در مقابل پادگان دژبان مرکز ارتش واقع در خیابان فاطمی برگزار شد.
در این مراسم علاوه بر خانواده های معظم شهدا حجت الاسلام والمسلمین محمد حسنی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش،حجت الاسلام والمسلمین جلیلی صفت جانشین سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، امیر سرتیپ دوم ابراهیم گلفام رئیس سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش، امیر سرتیپ دوم محمدرضا حسینی فرمانده دژبان ارتش، امیر سرتیپ دوم جلیل رجبی فرمانده بهداشت و درمان ارتش و امیر تقی خانی معاون فرهنگی و روابط عمومی ارتش حضور داشتند.
حجت الاسلام والمسلمین جلیلی صفت در این مراسم طی سخنان ضمن تشکر از زحمات فرماندهی دژبان کل ارتش برای تدارک چنین مراسم با شکوهی، یاد آور شد: در هشت سال دفاع مقدس همه دشمنان اسلام در برابر ایران ایستادند تا ما از اسلام و دینمان دست برداریم اما امروز به همگان ثبات شده که این اقدامات خصمانه نتیجه عکس دارد.
جانشین رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در ادامه گفت: هرچه دشمنان در مسیر خصومت خود با ملت ایران شدیدتر عمل کنند شور و هیجان نزد ملت و رزمندگان ما بیشتر خواهد شد و امروز، شهادت شهید حججی این شور و هیجان را در مردم ما بار دیگر ایجاد کرده است.
وی افزود: دشمنان حججی ها را سر می برند که ما قد نکشیم اما باید بدانند که کور خوانده اند و امروز شاهدیم آوازه دلاوری شهید حججی جهانی شده و در تاریخ خواهد ماند.
شایان ذکر است پیکر مطهر شهید گمنام در پادگان امام خمینی(ره) دژبان کل ارتش بر روی دوش سربازان و مردم شهید پرور کشورمان تشییع و طی مراسمی به خاک سپرده شد.
پیکر ۱۸ شهید گمنام دفاع مقدس از طریق فرودگاه اهواز به این شهر وارد شد که همزمان با سالگرد شهادت امام جعفر صادق(ع) مراسم باشکوه تشییع و خاکسپاری این شهیدان گمنام در شهرهای مختلف استان خوزستان برگزار میشود.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت چهار هزار شهید استان گلستان که در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۹۵ برگزار شده بود، صبح امروز (پنجشنبه) در محل برگزاری این بزرگداشت در گرگان منتشر شد.
به گزارش ایلنا، حضرت آیت الله خامنهای در این دیدار، فداکاری شهیدان در «حفاظت از انقلاب اسلامی، عزّت ملی و آینده و تاریخ کشور» را بسیار عظیم خواندند و گفتند: اگر این فداکاریها و شهادتطلبیها نبود، نهال نوپای نظام اسلامی در مقابل طوفانهای سخت دوام نمیآورد و از بین میرفت، بنابراین باید روحیه ایثارگری و فداکاری را حفظ و تقویت کرد.
رهبر انقلاب اسلامی، نقطه مرکزی و آماج نقشهها و حملات استکباری در قضایای جهانی را «ایران اسلامی» دانستند و در تبیین علت احساس خطر دشمنان از جمهوری اسلامی خاطرنشان کردند: در دورانی که همه سیاستهای استکباری در جهت منزوی کردن دین بود، اسلام عزیز و قرآن کریم بر این کشور حاکم و سپس وارد مناطق گوناگون دنیا شد که این حادثه عجیب و مهم موجب احساس خطر دشمن و توطئه و فعالیت علیه نظام اسلامی از همان روز اول انقلاب اسلامی شد.
ایشان، با تأکید بر «شناخت دشمن و نقشههای او»، شرط استمرار ناکامی دشمنان در مقابل نظام اسلامی را «احساس مسئولیت همگانی مسئولان و مردم» خواندند و خاطرنشان کردند: همه آحاد مسئولان و مردم باید احساس مسئولیت کنند و وظیفه اصلی خود را دفاع از نظام اسلامی قرار دهند.
حضرت آیتالله خامنهای، احیاء و بزرگداشت یاد شهداء را «حسنه ماندگار، صدقه جاریه و حرکتی در جهت دفاع از نظام اسلامی» خواندند و در بیان توصیههایی به دستاندرکاران ستاد بزرگداشت شهیدان، افزودند: تلاش کنید با تولید مخاطب که در واقع همان یافتنِ مخاطبان است، محصولات و تولیدات فکری و هنری خود را به ذهن آنان برسانید.
رهبر انقلاب اسلامی رساندن پیام به ذهن و دل مخاطبان را پیچیده و نیازمند ظرافتهای هنری دانستند و با تأکید بر لزوم آگاهی جوانان از تاریخ و شناسنامه انقلابی خود، خاطرنشان کردند: هماهنگی، همزیستی و همدلی موجود میان شیعه و سنی در کشور بزرگترین حربه بر ضد دشمنان اسلام و قرآن و ایران است که این این مسئله مهم نیز باید به شکل هنرمندانه به ذهن مخاطبان جوان منتقل شود.
حضرت آیت الله خامنهای همچنین در بیان امتیازات و ویژگیهای مردم گلستان، از جمله «برخورداری از نیروی انسانی ممتاز» و «همزیستی مطلوب و مؤثر اقوام و مذاهب» به طراحیها و هزینههای هنگفت دشمنان برای ایجاد اختلاف اشاره کردند و افزودند: در ایران اسلامی و در مناطق مختلف گلستان، درست در نقطه مقابل توطئهها و خواست جریانهای تکفیری و سرویسهای جاسوسی دشمن، اقوام و مذاهب مختلف در حفظ همزیستی و همکاری بسیار کوشا هستند.
رهبر انقلاب اسلامی، این همکاری و محبت متقابل را «کار سیاسیِ هدفدار، جهتدار و قاطع» در مقابل اختلافافکنی دشمنان و از نقاط قوت حقیقی کشور خواندند و خاطرنشان کردند: این هماهنگیها و محبتها و ارتباطات متقابل، از جمله امکانات و ابزارهای منحصر بهفرد جمهوری اسلامی در جنگ نامتقارن با استکبار جهانی یعنی امریکا و صهیونیسم است که آنها قادر به درک و تحلیل آن نیستند.
ایشان، «پیشتازی مردم گلستان در استقبال از نهضت امام خمینی (ره)»، «وفاداری و فداکاری برای انقلاب اسلامی در مواردی همچون واقعه ۵ آذر ۵۷ و مقابله با گروهکهای تجزیهطلب در اوائل انقلاب»، و «خوشدرخشیدن سپاه و ارتش استان در دفاع مقدس» را از دیگر ویژگیها و امتیازات این منطقه و نشاندهنده بیداری مردم دانستند و افزودند: به تک تک مردم، مسئولان و علمای شیعه و سنّی استان گلستان، سلام و اظهار محبت، اعتماد و اخلاص میکنم.
اولین روز از ماه حزن و اندوه آل محمدعلیهم السلام است،که همه انبیاء وملائکه و شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام محزون اند.باید گفت:ماه حزن واندوه تمام عالم است،چرا که همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره سیدالشهداء علیه السلام را از عرش خدا رو به زمین می آویزند و حزن واندوه عالم را فرا می گیرد.
همچنین آغاز مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله علیه السلام است،که مردم را به امور اعتقادی خویش آشنا می کند،ودستورات دین خود را از حسینیه ها و تکایا و مساجد به خانه های فکر ودل خود به ارمغان می برند. شرکت در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام واشک بر آن حضرت،از وظایف ما در زمان غیبت امام زمان علیه السلام است.
۲-ماجرای شعب ابی طالب علیه السلام
در پی بالا گرفتن قدرت اسلام پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قریش پیمان نامه ای نوشتند وطی آن قرار گذاشتند با بنی هاشم تکلم نکنند و با آنان هم سفره وهمنشین نشوند و معامله ننمایند؛و آنان را به گونه ای در فشار قراردهند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را به قریش تحویل دهند تا آن حضرت را به قتل رسانند . حضرت ابوطالب علیه السلام بنی هاشم را به دره ای که منتسب به آن حضرت بود برد،و اطراف آن را محکم کرده وبرای حفظ جان پیامبر صلی الله علی وآله وسلم شبانه روز کمر همت بست.
آن حضرت شبها با شمشیر پروانه وار گرد شمع وجود پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می گردید ومی فرمود :«تا زنده ام دست از یاری او برنمی دارم.»او در هرشب چند بار محل خواب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را تغییر می داد وعزیزترین فرزند خود یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام را به جای آن حضرت می خوابانید،و روز فرزندان خود و فرزندان برادرانش را به حفاظت از آن حضرت می گماشت. در مدتی که در شعب بودند بر آن حضرت ومسلمانان بسیار سخت گذشت ،تا آنجا که شبها صدای گریه اطفال گرسنه بنی هاشم را ساکنین اطراف شعب می شنیدند.
پس از دو سال و چند ماه خداوند موریانه را مأمور کرد،وپیمان نامه آنان را از بین برد به جزء اسماء الهی که در آن بود. حضرت ابوطالب علیه السلام این خبر را به کفار داد،و آنان با دیدن چنین معجزه ای دست از تصمیم خود برداشتند وبنی هاشم به خانه های خود بازگشتند.۲
3-جنگ ذات الرقاع
در سال چهارم هجرت _به تحریک قریش _بین مسلمانان و قبایلی که اطراف مدینه زندگی می کردند و قصد محاصره مدینه را داشتند جنگی در گرفت .پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با ۴۰۰یا۷۹۰ نفر از مدینه بیرون رفتند.در این غزوه حضرت نماز خوف خواندند و جنگ تا سه روز طول کشید تا شر آنان دفع شد.این واقعه به قولی در ۱۵جمادی الاولی بوده است.
4- اولین جمع آوری زکات
در روز اول محرم پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برای اولین بار مأمورانی را برای جمع آوری زکات و صدقات به اطراف مدینه فرستادند.
قيام حضرت امام حسين (ع) از روز خودداري از بيعت با يزيد تا روز عاشورا ۱۷۵ روز طول كشيد. قيام سالار شهيدان از مدينه آغاز و به كربلا ختم شد. اين قيام يك هفته در مدينه، ۴ ماه و ۱۰ روز در مكه، ۲۳ روز بين راه مكه تا كربلا (از دوم محرم تا دهم محرم) به طول انجاميد.
ورود امام حسين (ع) به مكه، ماندن چهار ماه و پنج روز در اين شهر و تبليغ براي قيام، حركت از مكه به طرف كوفه، استقرار در كربلا، چگونگي خيمه زدن، عدم آغاز حمله تا عصر تاسوعا و علت يابي آن، بخشي از تصاوير روزشمار عاشورا است.
اين ۳۰ اسلايد شامل مرگ معاويه، حركت امام حسين (ع) از مدينه به مكه، مكه، رفتن خانه عباس بن عبدالمطلب، رسيدن نامههاي كوفيان، حركت آن حضرت از مكه به طرف كوفه با ذكر منازل، رسيدن به منزل خزيمه، رسيدن به منزل زباله، رسيدن به منزل جبل ذوحسم و رسيدن به كربلا ميشود.
اتفاقات روز دوم محرم الحرام سال ۶۱ هجري و چينش خيمهها، روزهاي سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، صبح نهم و عصر نهم محرم الحرام، شب عاشورا، صبح عاشورا، ظهر عاشورا، عصر عاشورا، بني هاشم و شهادت حضرت علي اكبر (ع)، شهادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)، شهادت حضرت علي اصغر (ع) و شهادت امام حسين (ع) از ديگر اسلايدهاي حماسه مصور عاشورا است.
جنگ تحمیلی ارتش بعث علیه جمهوری اسلامی ایران شهدای زیادی از میان فرماندهان کارکشته کشورمان گرفت.
به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتیگروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ جنگ نیابتی آمریکا توسط عراق به انقلاب نوپای اسلامی ایران 31 شهریور 1359 با حمله جنگندههای این کشور آغاز شد. در این میان زن و مرد و پیر و جوان به دفاع از میهن شتافتند و به مقابلهای عظیم روی آوردند. جنگ تحمیلی ارتش بعث علیه جمهوری اسلامی ایران شهدای زیادی از میان فرماندهان کارکشته کشورمان گرفت.
مهدی باکری
مهدی باکری متولد ۱۳۳۳ خورشیدی در میاندوآب در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد؛ برادر علی باکری و حمید باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا بود. مهدی یکسال بعد از شهادت برادرش حمید باکری، در عملیات بدر به شهادت رسید و پیکر مطهرش در دجله مفقود شد.
در همان آغاز کودکی مادرش را از دست داد. وی و دوستانش نقش مهمی در برپایی تظاهرات شهر تبریز در ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ داشتند. همان زمان وی توسط ساواک شناسایی شد و بارها برای بازجویی و تحت نظر آزاد شد. پس از اخذ دیپلم وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته مهندسی مکانیک شروع به تحصیل کرد. در حین تحصیل خبر شهادت برادرش، علی باکری به دست ساواک را به وی دادند. بدین ترتیب او دومین عضو خانواده خویش را نیز از دست داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران باکری نقش فعالی در سازماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت. مدتی هم شهردار ارومیه بود و مدتی هم دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. او همزمان با فعالیت در سپاه، مسئولیت شهرداری ارومیه را نیز بر عهده گرفت. با شروع جنگ ایران و عراق ازدواج کرد و بلافاصله پس از ازدواج (روز بعد از ازدواجش) عازم جبههها شد.
مهدی باکری در مدت کوتاهی مدارج ترقی را در جبهه طی کرد. در عملیات فتحالمبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف توانست در کسب پیروزی مؤثر باشد. در همان عملیات از ناحیه چشم مجروح شد. پس از بهبود به جبهه بازگشت و در عملیاتهایی چون عملیات بیتالمقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱ تا چهار و عملیات خیبر در سمتهای مختلف شرکت کرد. وی در مجموعه عملیاتهای والفجر با عنوان فرمانده لشکر عاشورا در جبهه حضور داشت.
بعد از شهادت برادرش حمید و برخی از یارانش، روح در كالبد ناآرامش قرار نداشت و معلوم بود كه به زودی به جمع آنان خواهد پیوست. پانزده روز قبل از عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقاعلیبن موسیالرضا(ع) خواسته بود كه خداوند توفیق شهدت را نصیبش نماید. سپس خدمت حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنهای رسید و با گریه و اصرار و التماس درخواست كرد كه برای شهادتش دعا كنند.
این فرمانده دلاور در عملیات بدر در تاریخ 25 بهمن ماه سال 1363، به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول، به خطرناكترین صحنههای كارزار وارد شد و در حالی كه رزمندگان لشكر را در شرق دجله از نزدیك هدایت می كرد، تلاش مینمود تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتكهای دشمن تثبیت نماید، كه در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران عراقی، ندای حق را لبیك گفت و به لقای معشوق نایل گردید.
در عملیات خیبر به مهدی باکری خبر داده شد که برادرت به شهادت رسیده است و می خواهیم پیکرش را برگردانیم. ولی مهدی اجازه نداد و از پشت بیسیم این جمله تاریخی را به زبان آورد :"همه آنها برادران من هستند؛ اگر توانستید همه را برگردانید؛ حمید را هم بیاورید". او بعد از شهادت برادرش با خانواده تماس گرفت و به آن ها گفت:"شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده است".
در حین عملیات بدر و در حالی که نیروهای عراقی با محاصره کامل سربازان تحت امر باکری در جزیره مجنون در حال زدن تیر خلاص به سربازان مجروح باقیمانده بودند، احمد کاظمی و محمود دولتی با اصرار از وی میخواهند که با عبور از دجله و پیمودن فاصله۷۰۰ متری که میان خط اول و خط دوم حمله جان خود را نجات دهد؛ ولی این درخواست هر بار با جواب منفی وی روبرو میشد تا اینکه بر اثر اصابت تیر مستقیم سربازان عراقی در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.
پس از شهادت مهدی باکری؛ در حالی که یاران او سعی در انتقال پیکرش به وسیله قایق به عقب را داشتند، قایق هدف اصابت شلیک مستقیم آر پی جی یکی از سربازان عراقی قرار گرفت و در اروند رود غرق شد. پیکر وی و سایر سربازانش هیچگاه یافت نشد و وی همچنان مفقودالاثر میباشد.
در جریان نبرد بدر بسیاری از مسئولان لشکر عاشورا از جمله علی تجلایی، اصغر قصاب عبداللهی، اکبر جوادی، قاسم هریسی و خلیل نوبری به شهادت رسیدند.
سخنان شهید مهدی باکری قبل از شروع عملیات بدر
همه برادران تصمیم خود را گرفتهاند، ولی من به خاطر سختی عملیات تاکید میکنم شما باید مثل حضرت ابراهیم(علیه السلام) باشید که رحمت خدا شامل حالش شد، مثل او در آتش بروید. خداوند اگر مصلحت بداند به صفوف دشمن رخنه خواهید کرد. باید در حد نهایی از سلاح مقاومت استفاده کینم.
هرگاه خداوند مقاومت ما را دید رحمت خود را شالم حال ما میگرداند. اگر از یک دسته بیست و دو نفری، یک نفر بماند باید همان یک نفر مقاومت کند و اگر فرمانده شما شهید شد نگویید فرمانده نداریم و نجنگیم که این وسوسه شیطان است. فرمانده اصلی ما، خدا و امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. اصل، آنها هستند و ما موقت هستیم، ما وسیله هستیم برای بردن شما به میدان جنگ. وظیفه ما مقاومت تا آخرین نفس و اصاعت از فرماندهی است.
تا موقعی که دستور حمله داده نشده کسی تیراندازی نکند. حتی اگر مجروح شد سکوت را رعایت کند، دندانها را به هم بفشارد و فریاد نکند. با هر رگبار سبحانالله بگویید. در عملیات خسته نشوید. بعد از هر درگیری و عملیات، شهدا و مجروحین را تخلیه کرده و با سازماندهی مجدد کار را ادامه دهید. حداکثر استفاده از وسایل را بکنید. اگر این پارو بشکند، به جای آن پاروی دیگری وجود ندارد. با همین قایقها باید عملیات بکنیم. لباس های غواصی را خوب نگهداری کنید. یک سال است دنبال این امکانات هستیم.
پس از شهادت یکی از مدافعان عراقی حریم آل الله در حلب، ابعاد نجات پیکر یکی از سرداران شهيد از چنگال تروریستهای تکفیری سوریه بیان شد.
به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتیگروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ " محمد حسین سلمان الربيعي " فرمانده یگان پیشرو مقاومت اسلامی نُجَباء که در سوریه به "حمودي دیاله" لقب داشت؛ روز چهارشنبه 13 مردادماه در جریان عملیات محاصره تروریستهای تکفیری در حلب به فیض رفیع شهادت نایل آمد، وی درحالی در حومه حلب به شهادت رسید که مورد آماج حملات خمپارهای و موشکی قرار گرفته بود.
در پی شهادت این رزمنده غیور عراقی، يكى از فرماندهان ميدانى مقاومت اسلامی نُجَباء در وصف وی اظهار داشت: حمودي دیاله بیش از هر چیز به شجاعت شهرت یافته بود و در جنگهای خیابانی و در زمانی که پیکر شهدا و یا مجروحان در محاصره تروریستها قرار میگرفت؛ فوراً خود را به محل میرساند.
" ابو مریم " افزود: "حرش" خان طومان در دى ماه ١٣٩٤ صحنه درگیری میان رزمندگان نُجَباء و عناصر گروه تروريستى جبهة النصرة شده بود که چند پاسدار ایرانی نیز در میان ما بودند. تروریستها ما را با موشک تاو هدف قرار دادند که در نتیجه آن سه نفر شهید و شماری دیگر مجروح شدند.
وی گفت: مجروحان خود را به سختی به عقب کشیدند و پیکر مطهر آن سه شهید در خط ماند و کم کم حلقه محاصره تروریستها به دور پیکر شهدا درحال تنگتر شدن بود.
اين فرمانده ميدانى مقاومت اسلامی نُجَباء با بیان اینکه "طی تماس بیسیمی مستشاران ایرانی با ما، پیشروی هر رزمنده به جلو را به دلیل هدف گرفتن مجدد توسط موشک کورنت ممنوع کردند"؛ خاطرنشان ساخت: فوراً دستور مستشاران ایرانی را به رزمندگان و فرماندهان دسته، گروهان و گردان اعلام کردم و به آنان قول برگرداندن پیکر شهدا در زمانی مناسبتر را دادم.
ابو مریم ادامه داد: در همین حین، حمودی دیاله از میان جمع برخاست و گفت "من به حرف هیچکس گوش نخواهم داد، پیکر شهدا در نزدیکی حلقه محاصره دشمن است و من نمیتوانم نظارهگر این صحنه باشم".
وی با تاکید بر روحیه دلاورمردی این شهید عراقی ابراز داشت: حمودی دیاله خودرویی را روشن کرد و در عرض کمتر از ١٥ دقیقه درحالی که چهرهای اشکبار به پهنای صورت داشت؛ با پیکرهاى سردار شهيد " سياح طاهرى " فرمانده فقید هشت سال دفاع مقدس و جبهه سوریه، شهيد " محمد کامران " پاسدار ایرانی مدافع حرم و شهید " شيخ مالك " مسئول فرهنگی حیدریون در سوریه، بازگشت.
اين فرمانده ميدانى مقاومت اسلامی نُجَباء با بیان اینکه جبهه مقاومت مملو از شیرمردانی همچو حمودی دیاله است، تصریح کرد: فرهنگ شهادت اولین درسی است که مدافعان حریم آل الله به ما میآموزند و دشمن بداند که سربازان حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما حتی اگر خون شهدا به زانوها برسد، این سرزمین را ترک نخواهند کرد.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت مادر گرامی امیر سرافراز شهید سپهبد صیاد شیرازی را تسلیت گفتند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسمه تعالی درگذشت مادر گرامی امیر سرافراز و فرمانده مؤمن و شجاع، شهید سپهبد صیاد شیرازی را به خاندان گرامی ایشان و به همهی دوستداران آن ارتشی فداکار تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت خداوند را برای وی مسألت میکنم. سیّد علی خامنهای ۸ / مرداد / ۱۳۹۵
تشییع پیکر ۸ شهید گمنام دفاع مقدس،کربلای ۴ ،خیبر ، والفجر ۱ و ۲ و ۸ به شهادت رسیده بودند. همچنین یکی از شهدا، از شهدای غواصی بود که در عملیات تفحص عراق پیکر مطهرش کشف شده بود.
قدس آنلاین- فاطمه فاطمی: جمیع این شواهد می رساند که امام حسین (ع) دختر کوچکی داشته اند که مورد ملاطفت شدید ایشان بوده و همین سبب می شود وقتی سر پدر را می بیند از شدت غصه و ترس و ناراحتی از دنیا برود.
به گزارش قدس آنلاین، پنجمین روز از ماه صفر مصادف است با سالروز شهادت حضرت رقیه (س) دختر خردسال امام حسین (ع) که صدای گریه های او در فراق پدر و در خرابه شام هنوز به گوش می رسد. از این رو و با توجه به برخی تشکیکات درباره شخصیت آن حضرت (ع) با یکی از کارشناسان حوزی و پژوهشگران سیره اهل بیت (ع) به گفت و گو پرداخته ایم که از نظرتان می گذرد:
حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد مروجی طبسی، مولف و پژوهشگر سیره معصومین علیهم السلام درباره نگاه تاریخ و منابع تاریخی به زندگانی حضرت رقیه (س) در گفت و گو با قدس آنلاین گفت: در میان مورخان درباره تعداد دختران امام حسین (ع) اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی می گویند ایشان دو دختر داشته اند به نام های فاطمه و سکینه، برخی همچون طبری می گویند حضرت (ع) سه دختر داشته اند به نام های زینب، سکینه و فاطمه و قول سومی نیز هست که برای ایشان چهار دختر برشمرده اند به اسم زینب، سکینه و فاطمه که البته نام دختر چهارم امام حسین (ع) را ذکر نکرده اند.
وی با اشاره به وجود قول چهارم درباره تعداد دختران حضرت سیدالشهداء (ع) اظهار کرد: این قول چهار دختر برای ایشان برمی شمارد به نام های زینب، سکینه و فاطمه و نیز حضرت رقیه (س)!؛ به عنوان شاهد محمد ادیب آل تقی از مورخان در کتاب خود «منتخبات التواریخ» می نویسد: «سیده رقیه، دختر امام حسین (ع) در نزدیکی کاخ یزید دفن شده است.»
حجت الاسلام مروجی طبسی تصریح کرد: مرحوم ابن طاووس در لهوف یا مقتل الحسین (ع) و صاحب ینابیع الموده گفته اند امام حسین (ع) در روز عاشورا در حین وداع، نامی از حضرت رقیه (س) به میان آورده اند، اما اینجا مشخص نیست که ایشان نامی از خواهراشان آورده اند یا دخترشان، چراکه حضرت اباعبدلله (ع) خواهری نیز به نام رقیه داشته اند که مادر عبدالله بن عقیل بوده است؛ از این رو، برخی می گویند شاید حضرت (ع) نامی از خواهرشان آورده اند.
مولف «المقتل الحسینی الماثور» ادامه داد: تعبیر امام حسین (ع) در لهوف این است: ای خواهر من! ای تو زینب، ای ام کلثوم، ای رقیه، ای فاطمه و ای رباب! اگر من به شهادت رسیدم یقه چاک نزنید و گریه نکنید. همچنین، در ینابیع الموده است که حضرت (ع) فرمودند: ای ام کلثوم! ای سکینه!، ای رقیه! و ای عاتکه و ای زینب!، یعنی هم نام خواهران، هم دختران و هم همسرانشان را آورده اند.
وی تاکید کرد: علاوه بر این مرحوم شیخ عمادالدین الحسن بن علی بن محمد طبری امامی در «کامل بهایی» در جلد دوم، صفحه 179 از کتاب «حاویه» مامونی ماجرای شهادت حضرت رقیه (س) را در شام نقل می کند و مرحوم شیخ عباس قمی در «نفس المهموم» و «منتهی الامال» از کامل بهایی این نقل را آورده است که: نساء اهل بیت (ع) ماجرای شهادت ابی عبدالله (ع) و شهدای کربلا را از فرزندان مخفی کرده بودند و به کودکان می گفتند پدرانتان به سفر رفته اند (کنایه از سفر آخرت)، تا اینکه در زمان سکونت در خرابه شام، یزید آنها را به ورود به کاخ خود اجبار کرد (البته به نخستین عزاداری برای امام حسین (ع) انجامید).
حجت الاسلام مروجی طبسی ادامه داد: آنجا دختری چهار ساله بود که در خواب پدر خود را مضطرب دید و برخاست، وقتی زنان اضطراب کودک را دیدند، گریستند به گونه ای که صدای گریه و شیون در کاخ یزید بلند شد و او در چرایی علت برآمد؛ چون دلیل را به او گفتند، دستور داد سر پدر را برای کودک ببرند تا ساکت شود! و آنها چنین کردند، کودک پرسید: این چیست؟! و به او پاسخ دادند: این سر پدر تو است. بنابر نقل «کامل بهایی» کودک بشدت وحشت کرد و یک مرتبه ضجه ای بلند زد و بیمار شد و نهایتا از دنیا رفت و در همان جا نیز دفن شد.
مولف «پیوسته با حسین علیه السلام از خاک تا افلاک» با بیان اینکه شواهد دیگری نیز در پاسخ به آنها که می گویند این رقیه، خواهر امام حسین (ع) است وجود دارد، ابراز کرد: مرحوم ملاهاشم خراسانی در «منتخب التواریخ» می گوید در سال 1280 هجری دیواره های قبر حضرت رقیه (س) آسیب دیده بود از این رو، درصدد بازسازی قبر مطهر آمدند، در نتیجه مجبور به بیرون آوردن جسد مطهر ایشان شدند، هیچ کس چنین جرئتی نداشت جز یک تن از سادات به نام سیدمرتضی که در قبر وارد شد و روی بدن پارچه ای انداخته و آن را بیرون آورد و به تصریح شاهدان اندام متعلق دختری نابالغ و در همین سن و سال ذکر شده بوده است. عجیب آنکه سیدمرتضی نقل می کند شانه این دختر صغیره از کثرت زدن مجروح و زخمی شده بود.
وی در پاسخ به آنکه آیا ممکن است جسد بعد از گذشت بیش از هزار سال سالم بماند یا خیر، بیان کرد: این مسئله تنها برای جسد حضرت رقیه (س) نیست بلکه اجساد کسانی چون علی بن جعفر و اسماعیل فرزند امام صادق (ع) نیز با گذشت بیش از یک هزار سال وقتی درصدد بازسازی قبور آنها برآمدند سالم باقی مانده بود. البته باید توجه داشت نبش قبر و عدم توجه به حرمت جسدِ میت کار وهابیت است نه شیعه.
به گفته حجت الاسلام مروجی طبسی اگرچه در کتاب هایی همچون «ارشاد» شیخ مفید نامی از حضرت رقیه (س) نمی بینیم اما در کتاب های دیگر و با جمع شواهدی که در این باره وجود دارد و نیز فرموده مرحوم آیة الله میرزا جواد تبریزی مبنی بر آنکه هر جا به یکی از مراقد مقدس تبدیل شد که مردم به آن احترام می گذارند شما حق تردید در آنها نخواهید داشت، از تردید نسبت به وجود حضرت رقیه (س) پرهیز می کنیم. علاوه بر این، از قدیم الایام معروف بوده که از اولاد امام حسین (ع) کسی در شام از دنیا رفته و در همان جا نیز دفن شده است.
مولف «با امام حسین علیه السلام در محضر قرآن» با بیان اینکه بنابر تصریح تاریخ حضرت رقیه (س) عجیب مورد علاقه امام حسین (ع) بوده اند و به ایشان عشق می ورزیده اند، گفت: محبت پدر و دختر بین ایشان و حضرت اباعبدالله (ع) تبلور بالایی داشته است.
وی ادامه داد: بنابر نقل برخی از تواریخ وقتی امام حسین (ع) با خیام وداع و عزم میدان نبرد را کردند، صدایی ضعیف به گوششان رسید و وقتی بازگشتند دخترشان را دیدند که به احتمال قوی صدا از همین دختر خردسال بوده است و بیش از پیش انس او با پدر را نشان می دهد؛ بنابر همین اقوال این دختر صغیر درخواست پیاده شدن پدر از اسب را می کند و بعد از اینکه پدر پیاده می شود در دامان پدر نشسته و می گوید: یادتان می آید زمانی که خبر شهادت مسلم بن عقیل رسید شما با فرزندان او ملاطفت کردید... و باقی ماجرا!
حجت الاسلام مروجی طبسی خاطرنشان کرد: جمیع این شواهد می رساند که امام حسین (ع) دختر کوچکی داشته اند که مورد ملاطفت شدید ایشان بوده و همین سبب می شود وقتی سر پدر را می بیند از شدت غصه و ترس و ناراحتی از دنیا برود، جالب آنکه نخستین کسی که روضه پدر و مصیبت امام حسین (ع) را می خواند حضرت رقیه (س) در شام بوده است.
«سید مصطفی موسوی» جوان سال ترین شهید در میان این 4 تن بود که البته باید او را کم سال ترین شهیدِ ایرانی«مدافع حرم»، از آغاز جنگ در «سوریه» به شمار آورد.
گزارش سرویس مقاومت جام نیـوز، در آخرین روز ماهِ خون و قیام، به دنبال شهادت 4 تن از بسیجیان تهرانی در سوریه، تعداد شهدای ایرانی «عملیات محرم» از 50 تن گذشت. اسامی این عزیزان که پیکرهای مطهرشان به میهن بازگشت عبارت است از: «محمد رضا دهقان»، «سیدمصطفی موسوی»، «احمد اعطایی»و «مسعود عسگری».
«سید مصطفی موسوی» جوان سال ترین شهید در میان این چهار تن بود که البته باید او را کم سال ترین شهیدِ ایرانی«مدافع حرم»، از آغاز جنگ در «سوریه» به شمار آورد(حدود 20 سال).
15 سال پیش در چنین روزی (نیمه نوامبر 2000 م)، مردی از صحنۀ روزگار حذف شد که 60 میلیارد دلار "درآمد سالانه" را نادیده گرفته بود تا پیرو مکتب اهل بیت (علیهم السلام) شود.
گزارش جام نیوز، ادواردو آنیلی در 9 ژوئن 1954 در نیویورک متولد شد. وی پس از اتمام تحصیلاتش در کالج آتلانتیک، برای ادامه تحصیلاتش در زمینه ادبیات مدرن و فلسفه شرق به دانشگاه پرینستون رفت. پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی، برای مطالعه عرفان و مذاهب شرقی به کشورهای هند و سپس به ایران سفر کرد و در جریان سفرش به کشورمان به تشیع گروید.
سناتور جیوانی آنیلی، پدر "ادواردو" یکی از پولدارترین و بانفوذترین افراد ایتالیا و مالک کارخانهجات اتومبیلسازی فیات، فراری، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو و آیوکو، به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای پرتیراژ "لاستامپا" و "کوریره دلاسرا"، باشگاه اتومبیلرانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود.
علاوه بر اینها، چندین شرکت ساختمانسازی، راهسازی، تولید لوازم پزشکی و هلیکوپترسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهامداران اصلی آنها میباشند. میزان ثروت و نفوذ خانواده آنیلی به حدی است که رسانههای ایتالیا از آنها به عنوان خاندان پادشاهی ایتالیا نام میبرند. کارشناسان اقتصادی درآمد سالانه خانواده آنیلی را بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار تخمین می زنند که حدود ۳ برابر درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران است.
ادورادو و اسلام
ادواردو دانشجوی فلسفه ادیان در دانشگاه معروف "پرینستون” نیویورک بود. خودش هم متولد نیویورک بود. او انجیل و تورات را خوانده، اما اینها او را قانع نکرده بود. در 20 سالگی برحسب اتفاق در کتابخانه چشمش به قرآن افتاده و چند آیه از آن را میخواند و احساس میکند این نمیتواند کلام بشر باشد.
ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین می گوید: در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم می زدم و کتابها را نگاه می کردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آن را برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است ونمی تواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می فهمم و قبول دارم.
ادواردو بعد از این قضیه به یک مرکز اسلامی در نیویورک مراجعه میکند و درخواستش مبنی بر اینکه میخواهد مسلمان شود را مطرح میکند. آنها هم نام «هشام عزیز» را برای وی انتخاب میکنند. محمد اسحاق عبداللهی كه از دوستان مسلمان آنیلی است نیز در مورد او میگوید: «ادواردو خیلی شبها بیدار میماند و با نور شمع تا صبح قرآن را مطالعه میكرد.» این گفته كه ادواردو در اثر معاشرت با مسلمانان به این دین گرویده، یك ادعای بیثبات است، چون با موقعیت مالی و سیاسی كه پدر ادواردو داشت، هیچكس به خود اجازه نمیداد كه چنین مسائلی را با او در میان بگذارد و او را به دین جدید دعوت كند. وی پس از ملاقات و گفتگو با دکتر قدیری ابیانه شیعه شده و نام مهدی را برای خود برگزیده بود.
ادواردو با اینكه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانوده اش با بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی جهان ملاقات كرده بود، اما در ملاقات با حضرت امام (ره) به شدت شیفته سادگی، عظمت و معنویت ایشان شده بود. این ارتباط عملاً مسیر زندگی ادواردو را عوض كرد.
ایگورمن خبرنگار روزنامه لاستامپا ایتالیا می گوید: وقتی ادواردو از ملاقاتش با حضرت امام و تحت تاثیر قرار گرفتنش صحبت می كرد، من احساس كردم كه امام او را سحر كرده است.ادواردو همچنین یك ماه قبل از شهادتش قصد داشت به ایران بیاید، ولی والدین او برای ممانعت از این سفر، گذرنامه اش را پنهان كرده بودند.
ادواردو در کنار حسین عبداللهی
فشارهای وارده بر ادواردو
حسین عبداللهی از صمیمی ترین دوستان ایرانی ادواردو، فشارهای وارد شده به ادواردو از سوی خانواده اش را غیرقابل باور توصیف می کند. او می گوید: "ادواردو تحت فشار اقتصادی بسیار زیادی قرار داشت. خانواده آنیلی وی را به صورت کامل از لحاظ اقتصادی تحریم اقتصادی کرده بودند. به گونه ای که وی حتی برای تاکسی سوار شدن پول نداشت." حسین می گوید: "یک روز با ادواردو به نمایندگی هواپیمایی ایران ایر در ایتالیا رفتیم تا برای ادواردو بلیط سفر به ایران تهیه کنیم. کارگزار ایتالیایی شرکت ایران ایر گفت که من نمی توانم برای ادواردو بلیط بخرم. پس از مشاجره بسیار با وی مشخص شد که منشی پدر ادواردو با آن کارمند تماس گرفته بود و به وی دستور داده بود، حق ندارد برای ادواردو بلیط صادر کند."
دكتر قدیری ابیانه ذكر می كند كه برای خانواده آنیلی خیلی سخت بود كه در كشور ایتالیا كه مركز مسیحیت كاتولیك است، بگویند كه پسر سناتور آنیلی به اسلام رو آورده است . بنابر این ادواردو را به شدت تحت فشار قرار دادند تا از اسلام دست بردارد. تحریم و تهدیدش كردند كه از ارث محروم خواهد شد و حتی از ارث محرومش كردند، ولی او دست از اسلام بر نداشت و این خود به تنهایی میتواند احتمال خودكشی او را منتفی كند، چون او كه برای حفظ دینش حاضر به گذشت از میلیارها دلار ثروت شده بود، چگونه ممكن بود با این اعتقاد راسخ به اسلام، دست به خودكشی بزند كه در اسلام حرام است؟
خودکشی یا شهادت؟!
ادوارد، جانشین بزرگترین سرمایهدار ایتالیا و فرزند آنیلیها، از بسیاری از اسرار کشورش و سازمانهای مافیایی و صهیونیستی آگاه بود و اکنون با مسلمان شدن و طرفداریش از انقلاب اسلامی بسیار خطرناک مینمود؛ به ویژه آنکه علیه سلمان رشدی در ایتالیا فعالیت میکرد، جنایت صهیونیستها را در فلسطین اشغالی محکوم مینمود و برای این کارها حتی با نخست وزیر و رییس جمهور ایتالیا هم تماس تلفنی میگرفت. وی خود نیز نگران سوءقصد از سوی صهیونیستها بود و به رایزن مطبوعاتی ایران در ایتالیا گفته بود که «آنها سرانجام او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند کشت و آن را به خودکشی، حادثه نابهنگام و یا بیماری نسبت خواهند داد.
* از موارد مشکوکی که درباره شهادت ادواردو وجود دارد این است که هیچگونه بررسی تکمیلی در مورد نحوه قتل او انجام نشد. جسد وی کالبد شکافی نشد و مرگ وی فوراً خودکشی جلوه داده شد. حتی قبل از آنکه پلیس مرگ وی را به صورت رسمی خودکشی اعلام کند، برخی روزنامه ها خبر خودکشی پسر رئیس کارخانه فیات را چاپ کردند و ذهن مردم را کاملا به سمت گزینه خودکشی سوق دادند. جسد وی نیز تا ظهر فردای روز حادثه به خاک سپرده شد تا فرصت برای هیچ گونه تحقیقی مهیا نباشد.
* پس از مرگ ادواردو سانسور مطلقی درباره مسلمان بودن، عقاید و حتی سفر وی به ایران انجام شد. اظهارنظرهای روزنامه های ایران به ویژه انجمن اسلامی فارغ التحصیلان ایتالیا درباره احتمال قتل وی به هیچ وجه بازتاب داده نمی شد. در حالی که خانواده آنیلی یکی از بزرگترین خانواده های ایتالیا است و کوچکترین اظهارنظری درباره این خانواده به سرعت منعکس می شود، به نحوی که نخست وزیر ایتالیا درگذشت ادواردو را به خانواده آنیلی تسلیت گفت و قبل از بازی ایتالیا و انگلستان، ورزشگاه یک دقیقه به احترام ادواردو سکوت کرد. همچنین پس از مرگ ادواردو تمامی اسناد و شواهد مربوط به فعالیت ها و زندگی وی جمع آوری شد و حتی فیلم مستندی که توسط وی ساخته شده بود و در آرشیو کانال 1 ایتالیا بود، از آرشیو این کانال خارج شد.
* چند سال پس از قتل ادواردو، یکی از دوستان بسیار نزدیک وی به نام لوکا کائتانی لواتلی نیز با همین سناریو به قتل رسید. او دوست ادواردو بود و با وی به ایران آمده و در ایران شیعه شده بود. لوکا نیز یکی از نجیب زادگان ایتالیایی بود. پدر لوکا به "سلطان شراب ایتالیا" معروف بود و خانوده اش از سرشناس ترین خانواده های این کشور به حساب می آمدند. با توجه به سرنوشت مشابه او با ادواردو، به نظر می رسد تاکتیک "خودکشی سازی" یکی از تاکتیک های اصلی برای از بین بردن چنین جوانانی است که حاضر نبودند در جهالت باقی بمانند.
* دکتر مارکو باوا یکی از دوستان صمیمی ادواردو بود که به نحوه رسیدگی به پرونده ادواردو اعتراض کرد. وی در سال 2001 نامه ای به شورای عالی قضایی ایتالیا نوشت و در آن ضمن انتقاد از فرآیند رسیدگی به پرونده ادواردو، علت عدم استفاده از آدمک انسانی برای بازسازی صحنه خودکشی را جویا شد. به عقیده وی شواهد موجود درباره لباس ها و کفش ادواردو، خودکشی را تایید نمی کنند. وی همچنین عدم انجام کالبدشکافی را غیرقابل قبول خوانده بود.
فاطمه حاجی واحدی همسر سرتیپ شهید عباس واعظی معاون فقید روابط عمومی ارتش جمهوری اسلامی ایران از شهدای سانحه هوایی c130 ارتش ، از خاطرات زندگی خود با این شهید صحبت میکند.
به گزارش ایسنا،فاطمه حاجی واحدی خاطرات همسرش را در برنامه «ایرانشهر» رادیو ایران روایت میکند.
"ایرانشهر"کاری از گروه جامعه امروز چهارشنبه 20 آبان ساعت 17:30 با تهیه کنندگی مرضیه طبرستانی ،گویندگی فاطمه نیرومند از آنتن رادیو ایران پخش میشود.
شهید سرتیپ عباس واعظی، جانشین فقید معاونت فرهنگی و روابط عمومی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سانحه سقوط هواپیمای c130 در سال 1384 و در مسیر رفتن به منطقه عمومی رزمایش نیروی دریایی ارتش همراه با جمعی از خبرنگاران رسانههای گروهی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
سردار رشید جانشین رئیس ستادکل نیروهای مسلح از نظر رهبری درباره رونمایی از شهر موشکی سپاه خبر داد.
گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، سردار رشید از نظر رهبری درباره رونمایی از شهر موشکی سپاه خبر داد.
سردار غلامعلی رشید، جانشین رئیس ستادکل نیروهای مسلح در چهارمین سالگرد شهادت شهید تهرانیمقدم که در حسینیه امام رضا (ع) هوافضای سپاه برگزار شد خاطر نشان کرد: 17 مهر خدمت رهبری مشرف شدیم و ایشان فرمودند، "که کار تبلیغاتی سردار حاجی زاده کار خوبی بود که شهر موشکی را نشان داد و برای مردم جالب بود؛ گویش ایشان هم خوب بود" سردار حاجیزاده در آن مراسم دو مدال افتخار گرفت./نسیم
یست و دوم آبان ماه سال 90، زمانی که انفجار در پادگان بیدگنه ملارد رخ داد، یکی از فعالترین دانشمندان موشکی ایران به شهادت رسید؛ این انفجار، پرده از فعالیتهای مردی برداشت که رفتنش، تن پایتخت را لرزاند.
به گزارش مشرق، بیست و دوم آبان ماه سال 90، زمانی که انفجار در پادگان بیدگنه ملارد رخ داد، یکی از فعالترین دانشمندان موشکی ایران به شهادت رسید؛ این انفجار، پرده از فعالیتهای مردی برداشت که رفتنش، تن پایتخت را لرزاند.
حسن طهرانی مقدم را کمتر کسی بود که بشناسد و آن کسی هم شناخت با تمام ابعاد نشناخت.
امسال چهارمین سالگرد عروج ملکوتی این سردار رشید اسلام است که رهبر معظم انقلاب در پیامی که به مناسبت شهادت وی صادر کردند، میفرمایند: حادثه ی خونین در یکی از مراکز پشتیبانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به شهادت جمعی از عناصر ممتاز آن سازمان و در پیشاپیش آنان سردار عالی قدر، دانشمند برجسته و پارسای بی ادعا، سردار حسن مقدم انجامید، واقعیتی تلخ و اندوهبار بود.
آنچه در ذیل میآید بخشی از نامه کمتر دیده شده شهید طهرانی مقدم به مقام معظم رهبری در سال 83 و در آستانه بیستمین سالگرد تاسیس مجموعه موشکی در جمهوری اسلامی ایران است:
بسمه تعالی
یک جمله محضر نائب امام زمان(عج)
صانع علیم و حکیم در راستای حکمت و عدل، عالم هستی را از رشحه زیبای خود آفرید و جهت اتمام لطف خود با خورشیدهای هدایت خلق را نورانی گرداند و چون کرامت و احسان الهی ازلی و ابدی است، ما در این دوران آخر الزمان انواری از خورشید اهل البیت را مشاهده می کنیم و در زیر سایه و حمایت حضرت حجت، زمینه ساز ظهور خورشید چهاردهم هستیم. او کسی است که با اقتدار و صلابت و در عین حال مظلومیت در تلاش برای برقراری حکومت بر مبنای عدل و زمینه ساز ]ظهور[ است که در سایه آن خداوند عزوجل عبادت گردد.
ما در فرماندهی موشکی مصمم هستیم باذنالله و انشاءالله بدون هیچ پیش نیاز، این نور که از انوار مقدس امیرالمومنین است و بسان مولای ما علی(ع) تیغ در چشم و خار درگلو جهت بسط اسلام عزیز در جهان و اعتلای کلمه الله مجاهدت مینماید، عاشقانه و پروانهوار یاری دهیم. عقده در سینه شیعه از مظلومیت علی و زهرا(س) نگذاریم در این برهه از زمان برای رهبر و مقتدای خود تکرار گردد.
همّ و تلاش ما بر این است که فرماندهی موشکی نقطه امید و اقتدار اهل ایمان و عامل رعب و وحشت و ذلت دشمنان اسلام گردد. این قبیل انجام وظیفه سازمانی اقل اقداماتی است که می توانیم انجام دهیم و آرزوی ما این است که خداوند کریم به ما توفیق دهد مشت مقتدر رهبر شجاع و منور خود در سراسر جهان باشیم و اگر لایق باشیم با انجام وظایف و تکالیف خود دل مولای خود را شاد سازیم و رضایت او را به دست آوریم و این رضایت آقای خود را جهت تحصیل رضای خدای خود در کفن خود قرار دهیم و عرض نمائیم اگر در این حکومت اسلامی کسانی پیدا میشوند ]که[ دل مولای ما را درد آورند و با دنیای کوچک خود دشمن قدار و فرعون زمانه، آمریکای اسلام ستیز عظمت و جلوه پیدا میکند، به برکت وجود حضرت ولیعصر(عج)، آمریکای جهانخوار در چشم ما حقیر و بی مقدار و اسلام عزیز و اهل البیت و رهبر عظیم الشأن ما با عظمت و مقتدر است.
و روزی که نبرد ما با آمریکا آغاز شود روز عزت ما است تا شاید خداوند منان لباس با افتخار شهادت را به قامت ما بپوشاند و ما در روز عاشورا فدای حسین زمان سیدعلی شویم. اینجا محفل عاشقان سیدعلی است و از اینکه خداوند بزرگ این توفیق و لیاقت را به ما عطا کرده است بر آستان او سجده شکر می گذاریم. اینجاست که نام و نشان، خانواده و جان، رنگ می بازد و عشق و جذبه جایگزین میگردد و به هستی که می نگریم نور و امید مشاهده میگردد. و لطف و کرامت ایزدی جلوهگر است.
با همه تلاشها، ما و موشکها هیچ خاصیتی نداریم الا خدا اراده نماید از این ابزارها جهت نصرت دینش استفاده نماید و به آنها اثر بخشد و وسیله نصرت دین الهی گردد مثال پشه و نمرود.
شرمنده شهدا و خانواده شهدا و جانبازان هستم و از دیدن روی شهدا خجالت می کشیم که نتوانسته ایم انجام دین نماییم.
و حسین تو را دوست داریم. همه سرمایه ما محبت و اشک بر حسین است و با چشمانی اشکبار محضرعالی عرض می کنیم یا ایها العزیز مسنا و و اهل...
آقا از ما راضی شوید
امسال به لطف خدا بیستمین سالگرد تاسیس موشکی در نظام مقدس جمهوری اسلامی است. بیست سالی که سراسر عزت و لطف و کرامت خداوند بزرگ را در مجموعه موشکی مشاهده کردیم. بیست سالی که فرزندان شما در همه زمینه ها شامل عملیات و سازماندهی سیستم های موشکی، آموزش، تعمیرات، تحقیقات، ساخت و تولید ....
به خدای عزوجل اگر برادرانه همه امکانات و توان خود را با درایت به کار ببندیم و توکل به خدای متعال نماییم و همدل جهت اعتلای اسلام عزیز و یاری رهبر بزرگ و مظلوم خود هم قسم شویم، دشمن قدار آمریکا و رژیم نحس یهود صهیونیستی را به خاک ذلت ونیستی باذنالله و خواست خداوند کریم می نشانیم و پرچم پرافتخار اسلام را بر جنازه های نحس آنان مقتدرانه به اهتزار درمیآوریم انشاءالله.
همزمان با تشدید عملیات نظامی علیه مواضع تروریستهای داعش در سوریه و عراق، منابع میدانی از شهادت یکی از داوطلبان ایرانی مدافع عتبات مقدسه عراق خبر می دهند.
همزمان با تشدید عملیات نظامی علیه مواضع تروریستهای داعش در سوریه و عراق، منابع میدانی از شهادت یکی از داوطلبان ایرانی مدافع عتبات مقدسه عراق خبر می دهند. بنابر این گزارش، بسیجی دلاور "سید هادی نومی" اهل شهرستان تبریز که از چند ماه پیش و همزمان با حمله سراسری نیروهای داعش به عراق برای دفاع از عتبات مقدسه این کشور وارد سامراء شده بود در ادامه عملیات نظامی مدافعان حرم برای بیرون راندن تروریستهای داعش از استان صلاح الدین به شهادت رسید.
حسب اطلاعات دریافتی، این شهید بصورت شخصی و داوطلبانه به عراق رفته و در عملیات دفاع از شهر سامراء در برابر حملات داعش در کنار رزمندگان بسیج مردمی عراق مشارکت داشته است. در نهایت و پس از یکسال مجاهدت، سید هادی نومی مزد زحمات خود را از دستان اباعبدالله الحسن (ع) گرفته و در ظهر عاشوراء در نبرد با تروریستهای داعش در منطقه "الحراریات" شهر بیجی در شمال سامراء در اثر اصابت گلوله مستقیم تک تیرانداز به کاروان شهدای کربلای امام حسین (ع) پیوست. روحمان با یادش شاد.
تصویر زیر، آرایش یاران امام حسین(ع) و سپاه یزید در سال 61 هجری قمری را به خوبی نشان میدهد. در این تصویر که شفقنا آن را بازنشر داده، نحوه آرایش هر دو گروه و تفاوت آنها از نظر تعداد نفرات مشخص است.
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، عاشورای سال 1362 شمسی را میتوان جزء عاشوراهایی دانست که دارای بیشترین تقارب با عاشورای سال 61قمری امام حسین علیه السلام است. در عصر عاشورای سال 1362، 13 نفر از رزمندگان اسلام که اکثر آنها را نیروهای بسیجی تشکیل میدادند توسط نیروهای منافقین دستگیر شده و در اوج غربت و مظلومیت در جنگلهای میاندوآب آذربایجان غربی به شهادت میرسند. غلام رشیدیان تنها شاهد عینی و راننده اتوبوس حامل رزمندگان است که کاروان رزمندگان را به سمت جبهههای شمال غرب میبرد. او روز حادثه را این چنین روایت میکند:
اولین باری بود که در روز تاسوعا نیرو به جبهه می بردم. حزن شدیدی فضای اتوبوس را گرفته بود، تعدادی جوان ونوجوان معصوم. شاید اولین سالی بود که بچهها شب عاشورا را در اتوبوس می گذراندند. هر کس برای خودش خلوتی داشت. بعضیها زیر لب روضه می خواندند، بعضی در فکر و برخی دیگر چیزی مینوشتند.
شب فرا رسید کمی خسته شده بودم از آقای نظری که کمک من بود خواستم تا او رانندگی کند و من ساعتی استراحت کنم، زمانی که اتوبوس برای اقامه نماز صبح ایستاد از خواب بیدار شدم.
بعد از خواندن نماز صبح من پشت فرمان نشستم. باید کمی عجله میکردیم تا ساعت 4 عصر خودمان را به مهاباد برسانیم چون بعد ساعت 4 جاده ناامن میشد و تازه تردد ضد انقلاب آغاز میشد و تا صبح روز بعد ادامه می یافت و جاده را ناامن میکرد.
روز عاشورا بود و از گوشه کنار اتوبوس صدای هق هق گریه به گوش میرسید. نمی دانم شاید به دلشان افتاده بود که در روز عاشورای امام حسین، به شهدای کربلا می پیوندند. هر از گاهی آقای نظری پارچ آبی را بین بچهها میگرداند تا بنوشند اما عاشورا بود وکسی لب به آب نمی زد. حال و هوای اتوبوس قابل توصیف نبود.
نزدیک ظهر مقداری نان و خرما بین بچهها تقسیم شد و به عنوان ناهار آن را درون اتوبوس میل کردند. فرصت توقف نداشتیم فقط چند لحظهای را برای اقامه نماز ظهر در سقز ایستادیم. نماز ظهر عاشورایشان دیدنی بود تعدادی نوجوان چهارده پانزده ساله با آن جثه کوچکشان مشغول راز و نیاز بودند.
سریع سوار شدند تا زودتر به مهاباد برسیم، دلهره عجیبی داشتم آقای نظری هم که کنار من نشسته بود حال خوشی نداشت و میگفت خیلی دلم شور میزند. دلمان مثل سیر و سرکه می جوشید و دلیلش را نمی دانستیم که ناگهان متوجه شدم جاده بسته شده است و یک مینی بوس ویک سواری کنار جاده ایستاده بودند.
فکر کردم تصادف شده است. پاهایم را تا آخر روی ترمز فشار دادم، چند نفر با لباس مبدل بسیجی و اسلحه اطراف جاده ایستاده بودند. ناگهان دو سه نفر آرپیجی به دست وسط جاده ظاهر شدند و به سمت ما نشانه رفتند. مصطفی رهایی بلند شد و داد زد: «کومولهها هستند، کومولهها هستند.»
شوکه شده بودم، نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم. یکی از منافقین گفت: دستتان را بالا ببرید و ناگهان درب اتوبوس را باز کرد و همه را با اسلحه تهدید کرد. دور تا دورمان را با اسلحه احاطه کرده بودند و نمی شد تکان خورد. کارت اتوبوس و پلاک شخصی آن، آنها را متقاعد کرد که اتوبوس شخصی است.
آنان تمام وسایل بچهها را از جعبه اتوبوس بیرون آوردند و کارت شناسایی آنها را گرفتند. همه آنها بسیجی بودند به جز مصطفی رهایی که کارت سپاه داشت. با تهدید همه را به سمت جنگل بردند و تنها من و آقای نظری مانده بودیم.
نمی دانم چطور باورشان شده بود که ما دو نفر شخصی هستیم و ارتباطی با رزمندگان نداریم و فقط راننده هستیم. در همین حین یک مینیبوس پر از مسافر هم از راه رسید و آن را هم متوقف کردند و در بین آنها سربازی را که به همراه پدر پیرش به مهاباد می رفتند، پیاده کردند و سرباز را همان جا جلو چشمان پدرش کشتند و پیرمرد را به من سپردند و گفتند پیرمرد را سوار کن و برگرد.
تمام حواسم پیش بچهها بود، خدایا چه بر سر بچهها میآورند. جرأت نمیکردم از سرنوشت بچهها بپرسم صدای شنیدن تیر از بین جنگل خیلی مرا بیتاب کرده بود با دلهره تمام پشت فرمان نشستم و با اضطراب اتوبوس را روشن کرده و به سمت نزدیکترین مقر سپاه حرکت کردم.
فردا صبح زود اتوبوس را برداشتم و به محل حادثه حرکت کردیم. ماشین را کنار جنگل گذاشتم و به سرعت به طرف جنگل دویدم. غمبارترین و سخت ترین صحنه عمرم را آن جا دیدم. بدن بیجان و تیرباران شده 13 جوان و نوجوان معصوم که هر یک گوشهای افتاده بودند و در عصر عاشورای سال 1362 به جمع شهدای کربلای 61 هجری قمری پیوستند.
«حرمله» همان سنگدل لعيني بود كه با تير سه شعبه گلوي حضرت علي اصغر(ع) را شكافت. «منهال بن عمرو» روايت كرده است كه: من پس از آن كه از مكه بازگشتم نزد امام سجاد(ع) رفتم، امام به من فرمود: آيا از «حرمله بن كاهل» خبر داري كه در چه حالي است؟ عرض كردم: «هنگامي كه از كوفه خارج شدم او زنده بود.» امام زين العابدين(ع) دستانش را به سوي آسمان بلند كرد و فرمود: «خدايا! حرارت آتش را به او بچشان، خدايا حرارت آهن را به او بچشان»! هنگامي كه به كوفه بازگشتم، «مختاربن ابي عبيده ثقفي» قيام كرده بود و او از قبل با من دوست بود، پس از ديد و بازديدها سوار بر مركب شده و به طرف منزل مختار حركت نمودم و در بيرون خانه اش با او ملاقات كردم. مختار گفت: «از هنگامي كه حكومت كوفه در اختيار ما قرار گرفته به ديدن ما نيامدي و تبريك نگفتي و به ما كمك نكردي؟!» گفتم: «در اين مدت در مكه بودم و هم اكنون نزد تو آمده ام كه با هم صحبت كنيم.» پس از آن هر دو همراه هم به راه خود ادامه داديم تا اين كه به كناسه كوفه رسيديم. مختار در آنجا توقف كرد، مثل اين كه در انتظار كسي به سر مي برد. پس از مدت كوتاهي جمعي با شتاب به نزد او آمدند و گفتند: «اي امير! به تو بشارت مي دهيم كه حرمله بن كاهل دستگير شد!» هنگامي كه حرمله را آوردند مختار گفت: «خداوند را حمد و سپاس مي گويم كه مرا بر تو مسلط كرد.» سپس جلاد را خواست و به او دستور داد كه دست هاي حرمله را قطع كند. جلاد دست هاي او را از تنش جدا كرد، سپس دستور داد كه پاهايش را هم قطع كنند و چنين كردند، پس از آن گفت: «آتش بياوريد!» مأموران دسته هاي ني را آوردند و آتش زدند و او را در آتش انداختند. منهال گفته است: در اين هنگام فرمايش امام سجاد(ع) به يادم آمد و بي اختيار گفتم: «سبحان الله»! مختار گفت: «تسبيح خداوند در همه حال خوب است اما ظاهرا اين تسبيح از روي تعجب بود.» گفتم: بله در هنگام بازگشت از مكه، خدمت امام سجاد(ع) رسيدم و آن حضرت از من درباره حرمله سؤال كرد و من نيز در جواب گفتم: او زنده است. امام سجاد(ع) دست به دعا برداشت و فرمود: خدايا به او حرارت آهن و حرارت آتش را بچشان! اكنون چون دعاي امام سجاد(ع) را به دست شما مستجاب شده ديدم شگفت زده شدم و اين ذكر بر زبانم جاري شد. مختار گفت؛ «واقعا اين سخن را از علي بن الحسين(ع) شنيدي؟» گفتم: «آري به خدا سوگند خودم شنيدم كه حضرت اين سخن را فرمود.» ناگهان ديدم كه مختار از مركبش پايين آمد و دو ركعت نماز گزارد و سجده اي طولاني كرد سپس برخاست و سوار اسبش شد و من نيز سوار شدم و با هم به سوي منزل من آمديم. وقتي مقابل خانه ام رسيديم، به مختار گفتم: «اگر امير موافق با شد به من افتخار دهد و خانه ام را مزين به حضور خود نمايد و در خانه ما غذا تناول فرمايد.» مختار گفت: «اي منهال! تو خود مرا خبر دادي كه علي بن الحسين(ع) دعاهايي كرد كه به دست من مستجاب شده است و با اين وجود مرا به غذا خوردن دعوت مي كني؟ امروز به شكرانه اين كه خداوند به من توفيق داد كه دعاي آن حضرت به دست من مستجاب شود، روزه گرفته ام.»
برگرفته از کتاب بحارالانوار و سرنوشت قاتلان شهداي كربلا
هنگامى که دید تمام یاران و برادران و عموزادگان شربت شهادت نوشیدند، گریست و به شوق دیدار پروردگار جلو آمد و پرچم را بر گرفت و از برادرش امام حسین علیه السلام اجازه میدان خواست.
عبّاس بن على علیهالسلام پرچمدار لشکر امام حسین علیهالسلام بود. هنگامى که دید تمام یاران و برادران و عموزادگان شربت شهادت نوشیدند، گریست و به شوق دیدار پروردگار جلو آمد و پرچم را بر گرفت و از برادرش امام حسین علیه السلام اجازه میدان خواست.
امام علیهالسلام (که از فراق برادر سخت ناراحت بود) به سختى گریست به گونهاى که محاسن شریفش از اشک دیدگانش، تر شد، و فرمود: «یا أَخی کُنْتَ الْعَلامَةَ مِنْ عَسْکَری وَ مُجْمِعَ عَدَدِنا، فَإِذا أَنْتَ غَدَوْتَ یَؤُلُ جَمْعُنا إِلَى الشِّتاتِ، وَ عِمارَتُنا تَنْبَعِثُ إِلَى الْخَرابِ»
برادر جان! تو نشانه (شکوه و عظمت و) برپایى سپاه من و محور پیوستگى نفرات ما هستى. اگر تو بروى (و شهید شوى)، جمعیّت ما پراکنده، و ویران مىشود.
اینک که آهنگ میدان دارى براى این کودکان، آبى تهیّه کن.
حضرت عبّاس علیهالسلام رهسپار میدان شد و آنان را موعظه کرد و از عذاب خدا ترساند، ولى اثرى نبخشید.
به نزد برادرش بازگشت و ماجرا را گزارش داد، که ناگهان صداى العطش کودکان به گوشش رسید، بى درنگ بر اسب شد و نیزه و مشک را برداشت و به سوى فرات روانه شد.
چهار هزار تن از مأموران فرات، آن حضرت را محاصره کردند و هدف نیزهها قرار دادند ولى آن حضرت دلاورانه لشکر دشمن را شکافت و هشتاد نفر از آنان را به خاک هلاکت افکند و وارد فرات شد.
هنگامى که خواست مقدارى آب بیاشامد تشنگى امام حسین علیهالسلام و اهلبیتش را به خاطر آورد، آب را روى آب ریخت، مشکش را پر کرد. (بحارالانوار علامه مجلسی، ج 45 ص 41)
آنگاه مشک را بر دوش راست خود نهاد و به سوى خیمه رهسپار شد و چنین گفت:
یا نَفْسُ مِنْ بَعْدِ الْحُسَیْنِ هُونِی / وَبَعْدَهُ لا کُنْتِ أَنْ تَکُونِی
هذا حُسَیْنٌ وارِدُ الْمَنُونِ / وَتَشْرَبینَ بارِدَ الْمَعینِ
هَیْهاتُ ما هذا فِعالُ دینِی / وَلا فِعالُ صادِقِ الْیَقینِ
«اى نفس (عباس)! زندگى پس از حسین علیهالسلام خوارى و ذلت است، مبادا پس از او زنده بمانى.
این حسین است که شربت مرگ مىنوشد و تو مىخواهى آب سرد و گوارا بنوشى؟!
هیهات! چنین کردارى، از آیین من نیست و نه کردار شخص راست باور.
سپاه خون آشام ابن سعد اطرافش را گرفتند. عباس دلیرانه در آن میان حمله مىکرد و این رجز را مىخواند:
هنگامى که مرگ فرا رسید، مرا از آن باکى نیست، تا آن هنگام که شمشیرها مرا در خاک افکنند.
من جانم را سپر فرزند زاده پیامبر پاکیزه خوى قرار دادهام، من همان عباسم که سمت سقائى دارم، و از سختىِ نبرد، واهمهاى ندارم. (اعیان الشیعه، ج 1 ص 608 ؛ و نگاه شود به: مناقب ابن شهر آشوب، ج 4 ص 117 و بحارالانوار ج 45 ص 40)
دشمن خود را باخته بود، توانِ مقابله رویارو با آن حضرت را نداشت، لذا پشت درختها کمین کرده بودند. «نوفل ازرق» دست راست قمر بنىهاشم را قطع نمود و آن جناب مشک را به دوش چپ نهاد و پرچم و شمشیر را به دست چپ گرفت و این رجز را خواند:
به خدا سوگند! اگر چه دست راستم را قطع نمودید، ولى من پیوسته از دینم حمایت مىکنم و از امامى صادق الایمان که فرزند پیامبر پاک و امین است، حمایت مىکنم.
آنگاه «نوفل ارزق» و «حکیم بن طفیل» از کمینگاه بر آن حضرت حمله کردند و دست چپ او را از بدن جدا کردند. آن حضرت پرچم را به سینه خود چسبانید و این رجز را خواند:
یا نَفْسُ لا تَخْشَ مِنَ الْکُفَّارِ / وَأَبْشِری بِرَحْمَةِ الْجَبَّارِ
اى نفس! از کفار هراسى نداشته باش، تو را بشارت باد بر رحمت خداوند جبران کننده و همنشینى با پیامبر بزرگ و برگزیده. اینان دست چپم را به ستم قطع کردند، خدایا حرارت آتش را به آنان بچشان. (مناقب ابن شهر آشوب، ج 4 ص 117 و بحارالانوار، ج 45 ص 40)
آنگاه، مشک را به دندان گرفت، چیزى نگذشت که تیرى بر مشک اصابت کرد و آبهاى آن فرو ریخت.
تیر دیگرى بر سینه مبارکش اصابت کرد و بعضى نوشتهاند تیرى بر چشم حضرت نشست و مردى از قبیله تمیم با عمود آهنین بر فرق مبارکش زد که از اسب به زمین افتاد. «وَنادى بِأعْلى صَوْتِهِ: أَدْرِکْنی یا أَخِی» با صداى بلند فریاد زد: برادر مرا دریاب. (ابصار العین، ص 30)
هنگامى که امام حسین علیهالسلام بر بالینش رسید وى را شهید دید، پس گریست.
همچنین نقل شده است: هنگامى که عباس علیهالسلام شهید شد امام حسین علیهالسلام فرمود: «الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَقَلَّتْ حِیلَتی» اینک کمرم شکست و راه چاره بر من محدود شد.
اى بدترین مردم! با ستمکارى خویش بر ما تعدّى کردید، و با آیین پیامبر خدا محمّد صلى الله علیه و آله مخالفت ورزیدید.
آیا بهترین پیامبر، سفارش ما را به شما نکرده بود؟ آیا ما از نسل پیامبر راستین نیستیم؟
آیا جز این است که حضرت زهرا علیهاالسلام مادر من است نه شما؟ آیا او از نسل بهترین انسانها نبود؟
به سبب جنایتى که مرتکب شدید ملعون و خوار گشتید، و به زودى گرفتار آتش شعلهور الهى خواهید شد. (مناقب ابن شهر آشوب، ج 4 ص 117 ؛ بحارالانوار، ج 45 ص 40 ؛ عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها، ص 493)
حاج «نادر حمید» که برای سازماندهی نیروهای مدافع حرم درحال انجام وظیفه بود، هفته گذشته در منطقه "القنیطره" هدف گلوله تروریستها قرار گرفت.
این فرمانده ایرانی نیروهای مدافع حرم، طی روزهای اخیر در یکی از بیمارستانهای دمشق تحت مراقبتهای ویژه قرار داشت که در نهایت شب گذشته یکشنبه 26 مهرماه خبر شهادت وی اعلام شد.
با شهادت این پاسدار اسلام، شمار شهدای خوزستانی حریم آل الله در سوریه به 14 نفر رسید: «سیدمهدی موسوی»، «منصور مسلمی سواری»، «جبار دریساوی»، «حسن حزباوی»، سردار «سید حمید تقویفر»، «علی منیعات»، «حبیب جنتمکان»، «هادی کجباف»، سردار «روزبه هلیسایی»، «سید جاسم نوری»، «احمد حیاری»، سردار «فرشاد حسونیزاده»، «حمید مختاروند» و «نادر حمید».
در روزهای آتی پیکر این شهید والامقام برای تشییع و خاکسپاری به کشور انتقال داده خواهد شد.
سردار حاج عظیم ابراهیمپور گفت: هشت سال دفاع مقدس آکنده از تجلی فرهنگ عاشورایی برای سر و جان دادن در راه ارزشها و اصول بود، آنجا که در عملیات فتحالمبین سردار ایرانی سر داد و اسرار بر باد نداد.
50
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، هشت سال دفاع مقدس آکنده از تجلی فرهنگ عاشورایی برای سر و جان دادن در راه ارزشها و اصول بود، آنجا که در عملیات فتحالمبین سردار ایرانی سر داد و اسرار بر باد نداد.
همایش مباهله عاشورایی در گلزار شهدای شهر یاسوج با حضور دانشجویان و اساتید بسیجی دانشگاههای استان در حالی برگزار شد که مهمانی از جنس جبهه و جنگ داشت.
سردار حاج عظیم ابراهیمپور جانشین قرارگاه خاتمالأوصیا میهمان و سخنران ویژه مراسم معنوی بود که علاوه بر تبیین مواضع نظام جمهوری اسلامی و پیچ تاریخی کنونی، خاطرهای از دلاورمردی و رشادت رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس نقل کرد.
قائممقام قرارگاه فرهنگی خاتمالأوصیا با ذکر خاطرهای از مقدمات اجرای عملیات فتحالمبین اظهار کرد: در آن روزها از یک طرف هجوم دشمن و از سوی دیگر خیانتها و بیتدبیریهای بنی صدر را داشتیم.
وی گفت: قبل از عملیات فتحالمبین، بنیصدر چهار عملیات انجام داده بود که در همه آنها شکست خورده بود و تازه ادعا هم میکرد که باید برای مقابله با دشمن عملیات استاندارد داشته باشیم.
این فرمانده 8 سال دفاع مقدس افزود: سه روز قبل از عملیات فتحالمبین، 4 نفر از رزمندگان به فرماندهی شهید عباسعلی فتاحی مسئولیت انفجار پل 40 دهنه را بر عهده میگیرند که پیش زمینهای برای آغاز عملیات بزرگ فتحالمبین بود.
ابراهیمپور افزود: رزمندگان با فرماندهی این شهید والامقام بمبگذاری را انجام میدهند و در راه برگشت به کمین دشمن برمیخورند که سه نفر از رزمندگان از مهلکه جان سالم به در میبرند و شهید فتاحی که تیری به پایش اصابت کرده به دست نیروهای بعثی اسیر میشود.
وی گفت: پس از اینکه خبر دستگیری شهید عباسعلی به گوش فرماندهان نظامی میرسد، این واهمه در بین فرماندهان ایجاد میشود که نکند عباسعلی زیر بار شکنجههای دشمن اسرار عملیات را به دشمن بگوید.
این فرمانده دفاع مقدس در ادامه ذکر این خاطره گفت: پسر عموی شهید فتاحی که یکی از فرماندهان بنام جبهه و جنگ بود، فرماندهان ارشد را قانع میکند که عباسعلی اگر سر خود را بدهد اما اسرار عملیات را بر باد نمیدهد و تضمینی محکم به فرماندهان برای اجرای عملیات داده میشود که از قضا عملیات اجرا شد و توفیقات بزرگی برای سپاه اسلام به دست آمد.
ابراهیمپور از روز ششم عملیات میگوید که نیروهای خودی جسدی بدون سر را پشت رودخانه عینخوش پیدا میکنند که با کابل تلفن دستها از پشت بسته شده بود و به دلیل فاش نکردن اسرار سر بر بدن نداشت.
فرمانده هشت سال دفاع مقدس و جانشین قرارگاه خاتمالأوصیاء با ذکر این خاطره برای دانشجویان بسیجی، گفت: اگر الگوهای خود را عباسعلی فتاحی و شهیدان والامقام هشت سال دفاع مقدس قرار دهیم هرگز در برابر دشمن شکست نخورده و تسلیم نخواهیم شد.
من حسین همدانی هستم؛ متولد 24 آذرماه 1329 در شهرستان همدان. فرزند سوم خانواده ای هستم که عبارت بودند از پنج سر عائله: دو خواهر بزرگ تر از خودم و یک برادر کوچک تر...
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، «شهید حاج حسین همدانی» خود را این گونه معرفی می کند: «من حسین همدانی هستم؛ متولد 24 آذرماه 1329 در شهرستان همدان. فرزند سوم خانواده ای هستم که عبارت بودند از پنج سر عائله: دو خواهر بزرگ تر از خودم و یک برادر کوچک تر...»
«حاج حسین همدانی» پس از 35 سال پوشیدن لباس پاسداری از نهضت حسینی، سرانجام روز پنجشنبه 16 مهر 1394 شمسی، در میدانِ دفاع از حرمِ «بانوی مقاومت»، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)، «مزدِ خوبان» را دریافت کرد و پای بر بساط «عندربهم یرزقون» نهاد.
مبارک باد بر آن پیرجنگاور همدانی، گوارای وجود آن سالارِ «انصارالحسین»، برازندهی روح بلندپرواز آن سردارِ «قرارگاه زینب».
عضو هیئت رئیسه مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه گفت: سردار همدانی چشم فتنه را در کاسه سر کور کرد.
بعد از شهادت سردار پاسدار، سرلشکر حاج حسین همدانی، با حجتالاسلام والمسلمین سیدجلال رضوی، نماینده طلاب و فضلای همدانی در حوزه علمیه قم که 30 سال سابقه دوستی با این شهید بزرگوار را دارد، به گفتوگو نشستیم.
عضو هیئت رئیسه مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه در گفتوگو با فارس با اشاره به اینکه سردار پاسدار، سرلشکر حاج حسین همدانی، ستارهای از منظومه جهاد و شهادت است، اظهار کرد: او به حق شایستگی و لیاقت خود را به عنوان شاگرد مکتب عملی امام و مقام معظم رهبری با بیان و عمل در فراز و نشیب روزگار به نمایش گذاشت.
وی با اشاره به خدمات شهید همدانی در کسوت فرمانده اسبق سپاه انصارالحسین(ع) گفت: ایشان از جمله فرماندهان نادری بودند که خود به عنوان پیشگام پیاده نظام، در خطوط مقدم حاضر میشدند و با تیزبینی دشمن را رصد میکردند.
رضوی با بیان اینکه نیروهای او میدانستند سردار همدانی هر جا قدم بگذرد صراط مستقیم آنجاست، گفت: او فاتح جبهههای حق علیه باطل بود و همیشه رنگ و بوی جهاد و شهادت میداد.
*سردار همدانی برای دفاع از عزت ایران مردانه ایستاد
وی ادامه داد: این شهید بزرگوار، بعد از دوران دفاع مقدس با گذراندن دوران تخصصی فرماندهی از ایران و خارج از کشور؛ توانمندی نمونهای از رزم و جهاد، علم و عمل و صلابت و ایمان را در خود جمع کرده و به منصه ظهور رساند.
عضو هیئت رئیسه مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه از ایشان به عنوان «سردار جبههها» یاد کرد و گفت: این سردار بزرگ در فتنه 88، چشم فتنه را در کاسه سر کور کرد و چون شیر بیشه مکتب امیرالمومنین(ع) در مقابل هجمههای دشمنان ایستاد.
وی ادامه داد: وقتی دشمن نام ایشان را در لیست سیاه قرار داد، خم به ابرو نیاورد و برای دفاع از عزت و شرف نظام مقدس جمهوری اسلامی مردانه ایستاد.
رضوی افزود: ایشان بعد از فرماندهی سپاه محمد رسولالله، برای دفاع از حرم به عنوان بزرگمستشار نظام جمهوری اسلامی به سوریه سفر کرد و با صلابت در گفتار و ایمان در عمل خدمات بزرگی را انجام داد.
* سردار همدانی محور وحدت بود
وی با بیان اینکه سردار همدانی محور وحدت و انسجام در استان همدان در ین همه عقاید و سلایق بودند، گفت: احزاب و گروههای سیاسی سخن حاج حسین همدانی را فصلالخطاب میدانستند.
عضو هیئت رئیسه مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه ادامه داد: ایشان در جهاد، مبارزه و سازندگی توانست برگ رضایتمندی امام راحل و مقام معظم رهبری را در کارنامه درخشان خود بگنجاند.
وی با بیان اینکه شهید همدانی در سوریه به «ابووهب» لقب گرفته بود، افزود: این شهید بزرگوار با تشکیل بسیج مردمی در سوریه و ارائه طرحهای نظامی خاص؛ استکبار را به زانو درآورد.
رضوی با اشاره به اینکه حتماً سردار همدانی در دعای قنوت نماز شب رهبری حضور داشت، افزود: امروز رهبر فرزانه انقلاب و ملت شریف ایران از غم از دست دادن این بزرگسردار انقلاب اندوهگین هستند.
وی از ویژگیهای شخصیتی ایشان سخن به میان آورد و با بیان اینکه ایشان به مانند پدری مهربان هیچ گاه جانبازان دفاع مقدس را فراموش نمیکرد، ادامه داد: سرکشی و دلجویی از ایثارگران جزئی از مشق زندگی این شهید بزرگوار بود.
*وهب همدانی: «پدرم به آرزوی دیرینهاش رسید»
عضو هیئت رئیسه مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه از بصیرت عمارگونه سردار همدانی سخن راند و از حضور ایشان در اغلب یادوارههای شهدا برای تبیین پیام خون شهیدان در دفاع از ولایت گفت.
وی با بیان اینکه سردار همدانی به اوج قلههای سعادت نائل آمد، با بغضی در گلو گفت: وقتی سحرگاه امروز با فرزند دلبندش «وهب» تماس گرفتم به من گفت «پدرم به شهادت که آرزوی دیرینهاش بود رسید».
رضوی ادامه داد: سردار همدانی دارای ابعاد اخلاقی و علمی خاصی بود، اهل مطالعه بود و هرگز فرصتهای خود را از دست نمیداد.
وی با اشاره به اینکه ایشان خاطرات روزانه خود را یادداشت میکرد تا برای آیندگان به یادگار بماند، در ادامه اثر ماندگار سردار همدانی با عنوان «مهتاب خین» را نمونهای از حساسیت ایشان در انتقال پیام هشت سال دفاع مقدس به جامعه عنوان کرد.
عضو هیئت رئیسه مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه ادامه داد: حضور در گلزار شهدا، توجه به قرائت قرآن، خواندن نماز اول وقت، دائمالوضو بودن و حسن خلق را میتوان از دیگر خصایص اخلاقی ایشان عنوان کرد.
*سفارش به برگزاری روضه صدیقه طاهره
وی توجه به دعا و خواندن آن را دیگر ویژگی شهیدهمدانی دانست و افزود: ایشان دعاهایی را در جیب داشت و هر روز آنها را میخواند.
رضوی با اشاره به سفارش ایشان به برگزاری روضه صدیقه طاهره در هر ماه گفت: سه روز قبل از شهادتش با من تماس گرفتند و ضمن پیگیری وضعیت حجاج، سفارش برگزاری روضه سیدالشهدا در تهران کردند.
وی در پاسخ به اینکه چرا پیگیری روضه سیدالشهدا را از شما خواستند، گفت: با هم عهدی بسته بودیم که در نبود ایشان، به نیابت از او روضه عاشورا را برگزار کنم.
عضو هیئت رئیسه مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه با بیان اینکه سردار همدانی مصداق سرباز گمنام انقلاب اسلامی بود و همواره با لباس رزم، بحرانها را مدیریت کرد، افزود: او هیچ گاه از خود، نگفت و فقط امر ولایت را مد نظر داشت.
روابط عمومی ارتش جمهوری اسلامی ایران با صدور پیام تسلیتی، شهادت پرافتخار سردار سرلشکر پاسدار حاج حسین همدانی را تبریک و تسلیت گفت.
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، متن این پیام به شرح زیر است:
شهادت سردار دلاور، مخلص و ولایتمدار سپاه اسلام، سردار سرلشگر پاسدار حاج حسین همدانی که در راه دفاع از مکتب تعالی بخش اسلام عزیز، حریم ولایت و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و آرمانهای بلند انقلاب اسلامی همه زندگی خود را وقف جهاد و تلاشی خستگیناپذیر کرده بود؛ دلهای تمامی همرزمان و یادگاران سالهای دفاع مقدس و آحاد فرماندهان و کارکنان غیور نیروهای مسلح بویژه ارتش جمهوری اسلامی ایران را داغدار نمود.
بدون شک کارنامه درخشان و سراسر شور و حماسه سردار همدانی که با شهادت خود افتخار دیگری را بر لوح زرین حماسه ها و افتخارات نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران افزود؛ میتواند الگوی بارز شجاعت، اخلاص، ایمان و ایثار برای نسل جوان امروز و فردای جامعه اسلامی مان باشد و باردیگر ثابت نمود باب مجاهدت و شهادت در راه حق برای جهادگران واقعی همچنان مفتوح است.
روابط عمومی ارتش جمهوری اسلامی ایران شهادت این سردار رشید، مؤمن و بابصیرت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به محضر حضرت ولیعصر (عج)، مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای (مد ظله العالی)، خانواده این شهید والامقام و آحاد ملت شهیدپرور ایران اسلامی تبریک و تسلیت عرض می نماید.
"سردار همدانی" از فرماندهان نخبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که تجربه فرماندهی جنگهای ناهمتراز در دوران دفاع مقدس را در کارنامه خود دارد.
دوران دفاع مقدس سرشار از تجربه و تلاش برای ملت ایران بوده و این تجربه پس از جنگ تحمیلی هم به خوبی خود را نشان داد.
فرماندهان ۸ سال جنگ تحمیلی و افرادی که شهید نشدند، دارای کولهبار عظیمی از تجربیات جنگی هستند که در مواقع بحران از آن استفاده میکنند.
امرا، سرداران و فرماندهانی همچون سرلشکر شهید «ابراهیم همت»، «احمد متوسلیان»، «حسین خرازی»، «عباس دوران»، «مهدی باکری»، «حمید باکری»، «محمد جهان آرا» و... آسمانی شدند، اما سردار سرلشکر پاسدار «قاسم سلیمانی»، سردار سرتیپ پاسدار «حسین همدانی»، سردار سرلشکر پاسدار «غلامعلی رشید» و دهها نام پرآوازه دیگر ماندند تا از امنیت ملی دفاع کنند که در این مهم موفق بوده و نه تنها وظایف محوله را انجام دادهاند، بلکه صدها مایل دورتر توانستهاند پیام اقتدار ايران را به گوش جهانیان برسانند.
سردار سرتیپ پاسدار «حسین همدانی»
یکی از این فرماندهان سردار سرتیپ پاسدار «حسین همدانی» جانشین قرارگاه امام حسین (ع) و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده اسبق سپاه محمد رسول الله (ص) تهران است.
سردار همدانی یکی از بنیانگذاران سپاه منطقه غرب خصوصا استان "همدان" و "کردستان" بوده و از فرماندهان جنگ تحمیلی و از یادگاران دوران دفاع مقدس به حساب میآید.
نشریه Foregn Policy درباره سردار همدانی نوشت؛ او در اوایل ۱۹۷۹ برای مبارزه با شورشیان "کردستان" و سپس در جنگ ایران و عراق (دوران ۸ سال دفاع مقدس) ایفای نقش کرد.
متخصص در نحوه رزم عملیات نیروهای منظم با شبه نظامیان
روزنامه Wall Street Journal درباره سردار همدانی نوشت: ژنرال همدانی یکی از فرماندهان نخبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و او به عنوان افسر سپاه پاسداران اعلام خدمت داشته است. همدانی یک متخصص در نحوه رزم عملیات نیروهای منظم با شبه نظامیان است.
سایت Iran Briefing با اشاره به سوابق سردار همدانی در دوران جنگ تحمیلی و مبارزه با ضدانقلاب، یادآور شد: ژنرال همدانی ۳۲ سال خدمت کرده و در جبهههای غرب به ایفای نقش پرداخته است.
سایت Wnd درباره سردار حسین همدانی عنوان داشت: ژنرال حسین همدانی یکی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. این سایت به نقل از سردار همدانی نوشت: "در طول این نزاع (جنگ تروریستهای تکفیری با ملت مظلوم سوریه) تجربیات آموزشی به ملت سوریه بدون هیچ انتظاری منتقل شد".
نظر سردار همداني درباره اظهارات دمپسي
سردار "حسین همدانی" مشاور فرمانده کل سپاه در واکنش به اظهارات "ژنرال مارتین دمپسی" فرمانده ستاد مشترک ارتش آمریکا درباره آمادگی اقدام نظامی علیه ایران اظهار داشت: عربده کشیدن و شعار دادن آْمریکا نمیتواند ما را از میدان به در کند.
وی ادامه داد: سال گذشته که آمریکاییها قصد حمله به "سوریه" را داشتند (در سال 2013) 48 ساعت قبل از حمله، همه از تعهد با آمریکا خارج شدند.
"پوتین"، "اوباما" را نجات داد
سردار "همدانی" با اشاره به اینکه در آن ماجرا "اوباما" تنها ماند و دست به دامن "پوتین" شد، تأکید کرد: "پوتین"، "اوباما" را نجات داد.
مشاور فرمانده کل سپاه افزود: اگر آمریکا قادر بود به سوریه حمله میکرد، جاییکه برای امنیت "رژیم صهیونیستی" همه تلاش خود را گذاشته است.
اگر آمریکاییها چنین اشتباهی کنند، حتماً آخرین اشتباهشان خواهد بود
وی در پایان خاطرنشان کرد: اگر آمریکاییها چنین اشتباهی کنند، حتماً آخرین اشتباهشان خواهد بود و مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق در باتلاقی به دام میافتند که دیگر ابرقدرتی را به خود نخواهند دید.
نظر سردار همداني درباره سامانه تاد
سردار سرتیپ حسین همدانی مشاور فرمانده کل سپاه در حاشیه اولین همایش بینالمللی تعاون و امداد بشردوستانه در جمع خبرنگاران اظهار داشت: حوادث امروزی که در منطقه اتفاق میافتد بر گرفته از خوی استکباری شیاطینی است که با پول و جوانان امت اسلامی یک فتنهای را ایجاد کردند که جنگ مذهب علیه مذهب بوده و تکفیریها فریبخورده شیطانند.
وی در پاسخ به سوالی درباره این که "اخیراً یکی از مسئولین ارشد نظامی آمریکا در اظهاراتی مطرح کرده که منطقه غرب آسیا پتانسیل دریافت سامانههای موشکی "تاد" را دارد و میتوان در این منطقه این سامانهها را نصب کرد، پاسخ جمهوری اسلامی ایران به این اظهارات چیست"، گفت: امروز جمهوری اسلامی ایران با دیروزش متفاوت است و در صنعت نظامی از تکنولوژی بالایی برخورداریم و توانمندی مقابله با سامانههای موشکی آنها از جمله "تاد" را داریم.
وی در ادامه تصریح کرد: اشتباهی که آمریکاییها و اروپاییها میکنند این است که متکی به صنایع نظامیشان هستند ولی آنها تاکنون نفهمیدهاند یا نخواستهاند که متوجه شوند که پاسخ ما به هر تهدید خارجی مردم هستند و امروز هر جوان ایرانی یک بمب اتم است.
رسانه های غربی با انعکاس خبر شهادت سردار حسین همدانی در حومه حلب، بازی تبلیغاتی خود علیه ایران در حمایت از مقاومت سوریه را تکرار کردند.
به گزارش مشرق، سردار حسین همدانی، از فرماندهان دوران دفاع مقدس و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در طول سال های گذشته نقش تعیین کننده ای در حفظ و حراست حرم حضرت زینب و کمک و تقویت جبهه مقاومت اسلامی در جنگ با تروریست های تکفیری داشت، عصر پنج شنبه، در حین انجام مأموریت در حومه شهر حلب به دست این تروریست ها به شهادت رسید.
شهادت سردار همدانی در میان رسانه های خارجی بازتاب گسترده ای داشت و به عنوان اصلی این رسانه ها در ساعات گذشته تبدیل شد به طوری که رسانه های بین المللی از جمله رویترز و آسوشیتدپرس و بی بی سی در همان ساعتهای اولیه شهادت سردار همدانی به نقل از منابع سوری این خبر را منتشر کردند.
خبرگزاری فرانسه نیز به شهادت این سردار ایرانی اشاره کرد و نوشت: بر پایه اطلاعیه روابط عمومی سپاه پاسداران، حسین همدانی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بوده و طی سالهای اخیر نقش عمدهای در جنگ سوریه داشته است.
این خبرگزاری نوشت حسین همدانی در سالهای گذشته معاونت اطلاعاتی و عملیاتی قرارگاه قدس و نیز ریاست ستاد نیروی زمینی سپاه پاسداران را بر عهده داشته است. هفته گذشته هم منابع اطلاعاتی لبنان مدعی اعزام صدها سرباز از ایران به سوریه شده بودند.
شبکه سی ان ان نیز اعلام کرد: حسین همدانی یکی از فرماندهان سپاه، توسط داعش در سوریه به شهادت رسیده است. این خبرگزاری سردار همدانی را با عنوان مشاور ارتش سوریه معرفی کرده است.
این در حالی بود که بسیاری از خبرگزاری های غربی و صهیونیستی از شهادت سردار سپاه استفاده کرده و تبلیغات رسانه ای خود علیه ایران را از سر گرفتند. آنها با طرح مجدد ادعاهایشان در مورد حوادث انتخابات سال ۸۸ به حضور همدانی در مقابله با فتنه گران اشاره کردند.
در همین حال هاآراتص روزنامه چاپ سرزمین های اشغالی خبر شهادت سردار ایرانی را انعکاسی ویژه داد و با صراحت از متحدان رژیم صهیونیستی یعنی داعش برای این اقدام قدردانی کرد.
این روزنامه صهیونیستی حرکت داعش را به شکلی برنامه ریزی شده منعکس کرده و با اشاره به تحریم سردار همدانی از سوی اتحادیه اروپا، آن را به گونه ای جلوه داده که گویی نمی تواند یک حمله تروریستی باشد.
برخی از رسانه های خارجی نیز به استفاده از کلمه مستشاری یعنی مشاوره ای از سوی دولت ایران برای سردار همدانی اشاره کردند و به طور مفصل روی مفهوم آن مانور دادند. این رسانه ها در ادامه مدعی شدند که سپاه تنها برای مشاوره به ارتش سوریه در این کشور حضور ندارد بلکه به طور مستقیم در عملیات نظامی شرکت می کند.
در این بین بی بی سی به شکلی مبسوط به خبر شهادت سردار همدانی پرداخته و گزارشی مفصل از سوابق وی در سپاه و مقابله با فتنه گران در انتخابات گذشته منتشر کرده است. این شبکه انگلیسی از این موقعیت برای پیشبرد سیاست تبلیغاتی ضدایرانی خود استفاده کرده است.
در مجموع بیشتر رسانه های غربی بیش از آن که جزئیاتی درباره شهادت سردار ایرانی و حمله تروریست های داعش منتشر کنند، به بازی های تبلیغاتی خود علیه ایران پرداخته اند.
به گزارش افکار خبر، هادی معماری از رزمندگان جنگ تحمیلی است که پس از بمب گذاری در سال 60 فرماندهی ساختمان نخست وزیری و ریاست جمهوری را بر عهده گرفت و مدتی قائم مقام لشگر حفاظت را نیز بر عهده داشت. وی از هم رزمان شهید محمود (غلامرضا) صابر دوریش نیز بوده که خاطره ای را از این شهید عزیز روایت میکند:
شهید محمود صابر درویش
هر وقت بنا بود به کارمندی تذکر بدهیم همیشه از صابر درویش استفاده میکردیم او با رفتار حسنهاش نفوذ خوبی در بین بچهداشت. یکی از دلایلش هم این بود که هروقت میخواست نصیحت کند از از قرآن و احادیث استفاده میکرد و به قدری در فرائض دینی پایبند بود که بسیاری از مستحبات را هم به جا میآورد. شاید این زمینه به دلیل آن ایجاد شده بود که صابر درویش قبل از جذب در سپاه درس طلبگی میخواند.
محمود از نیروهای پاسداری بود که در دوره 32 و 33 پادگان امام حسین آموزش دیدند، دورههای فشرده که به مدت 4 ماه توسط مربیان شاخصی مانند شهید جاوید الاثر غفوریان برگزار میشد و پس از استقرار در مقر مطهری به ساختمان ریاست جمهوری انتقال یافتند.
در همه سالهایی که با محمود بودم به هیچ وجه سهل انگاری از وی ندیدم، یک جوان پر روحیه بود و همیشه عملکردش نسبت به دیگر همکارانش بالاتر بود. او کاملا سلسله مراتب نظامی را رعایت میکرد و از یلخی برخورد کردن خوشش نمیآمد. یک روز دیدم صابر درویش به دفترم آمد، گویا یکی از کارمندان اشتباهی مرتکب شده بود و با اینکه خودش میتوانست با آن نیرو برخورد کند به من مراجعه کرد و گفت همکاری یک دستگاه غیر مجاز با خود به ساختمان آورده من تذکر دادم اما با توجه به دستور العملی که به ما دادید با او برخورد نکردم و با شما در میان گذاشتم تا تذکر بدهید.
*سرت بی کلاه ماند
هر فراخوانی که برای عملیات صادر میشد این شهید اولین نفری بود که درخواست حضور در جبهه میداد اما ما در آن زمان با کمبود نیرو مواجه بودیم و ضمنا دستگاه پیشرفتهای برای کنترل و حفاظت و حراست نداشتیم و با اعزام نیرو از بین پرسنل داخل مجموعه معمولا موافقت نمیکردیم، چون زمان زیادی را برای آموزش این نیروها صرف کرده بودیم و تربیت نیروهایی همچون صابر درویش برایمان سخت بود.
سال 61 با شهید صابر درویش و و یکی دیگر از همکاران با پای پیاده به امامزاده داود رفتیم و آن روز حرم برای غبارروبی بسته بود بیرون ایستاده بودیم که خادمی من و آن همکارم را برای غبارروبی صدا کرد ما رفتیم صابر درویش ماند و بعد از مراسم به شوخی گفتیم ما روزی و مزدمان را امروز گرفتیم اما تو سرت بی کلاه ماند. غافل از اینکه او قرار بود مزد بالاتری از خداوند دریافت کند.
*هر وقت دیر میکرد می دانستیم تقصیر موتورش است
محمود یک موتور فرسوده داشت که هر وقت دیر میکرد میدانستیم موتورش خراب شده و همیشه سر فرصت شناور موتور را تمیز میکرد. یک شب من را برای خواندن دعای توسل به منزلشان در محله امامزاده حسن(ع) دعوت کرد و آن شب هوا به قدری بارانی شد و تگرگ زد که نتوانستم به منزل بروم، شب را در خانه آنها ماندم و از بهترین خاطرات زندگیام همان شب است فردا هم با همان موتور فرسوده به محل کار رفتیم.
*پس از 17 سال برگشت
صابر درویش همیشه دعای عهد و زیارت عاشورا میخواند و میگفت از خدا خواستهام شهید شوم و سپس در رکاب امام زمان بجنگم. سرانجام هم در عملیات بدر به شهادت رسید و پیکرش سال 80 پس از 17 سال به کشور بازگشت.
وقتی جنازه شهدا را به ورزشگاه آزادی انتقال دادند، محمدرضا واحدی که یکی از همکاران قدیمی شهید و ما بود با مقام معظم رهبری برای فاتحه خوانی به ورزشگاه رفت و به طور اتفاقی تابوت شهید را می بیند که نام عباس که اسم پدر شهید صابر درویش بوده به جای محمود نام شناسنامهای شهید بر روی آن درج شده و پس از استعلام از مسئولین این نام درست شده و پیکر شهید تحویل خانوادهاش میشود
در حالی که جنایتهای داعش در سوریه و عراق را ما هم در جنگ ایران تجربه کردیم و دشمن 20 پاسدار را در یک عروسی در کردستان سر برید.
30
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، مهدی ابوالحسنی ظهر امروز در نخستین یادمان پدران آسمانی در محل اداره کل امور مالیاتی استان کرمان اظهار داشت: براساس اطلاعات عام 80 درصد کشورهای جهان از صدام در جنگ علیه ایران حمایت کردند.
وی بیان داشت: کشورها به علت ترس، کبر و یا حسادت در جبهه صدام قرار گرفتند و ملت ایران به عنوان مردمی که تازه حس آزادی را میچشیدند فقط توکل به خدا را دوران هشت سال دوران دفاع مقدس داشتند.
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دوران دفاع مقدس استان کرمان ادامه داد: اگر بخواهیم به حوادث دوران دفاع مقدس بپردازیم باید میلیاردها صفحه برای آن نوشت.
ابوالحسنی اضافه کرد: حوادث جنگ را میتوان در کلام آدمهایی شنید که جنگ را دیدهاند.
وی افزود: صدام زمان حمله به ایران قصد داشت طی سه روز خوزستان را تصرف کند و طی یک هفته به پایتخت ایران برسد و حکومت اسلامی را از میان بردارد، حرف صدام بر اساس فاکتورهای عملیات نظامی حرف بیهودهای نبود، زیرا پشت سرش قدرتهای بزرگ جهان بودند و در برابرش کشوری در حال گذار از حکومت ستمشاهی به حکومت اسلامی قرار داشت.
ابوالحسنی تصریح کرد: صدام زمانی به ایران حمله کرد که مردم درگیر مسائل حاشیهای بوده و سپاه نبود و ارتش هم وضعیت مناسبی نداشت، اما مردم ما از زن و مرد و کوچک و بزرگ در خرمشهر جنگیدند.
وی با یادآوری این موضوع که بیش از 2 هزار زن در خرمشهر برابر دشمن بعثی جنگیدند، عنوان کرد: باید 2 هزار کتاب مشابه کتاب «دا» نوشته شده باشد.
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمان با طرح این سئوال که چه کسی از شهدای خرمشهر خبر دارد، تاکید کرد: ما رسانه را در دفاع مقدس در اختیار نداشتیم در حالی که جنایتهای داعش در سوریه و عراق را ما هم در جنگ ایران تجربه کردیم و دشمن 20 پاسدار را در یک عروسی در کردستان سر برید.
ابوالحسنی ابراز داشت: امروز اگر با آسودگی نشستهاید به علت جانفشانی شهدای گرانقدر است و ما هنوز از حادثهها پردهبرداری نکردهایم.
وی ادامه داد: بعد از 34 روز مقاومت در خرمشهر عراقیها با تانک چند بار از روی تن مجروح رزمندگان ما میگذشتند و گوشت و استخوان بچههای ما با خاک مناطق جنگی عجین شده است.
این یادگار دوران دفاع مقدس در ادامه سخنان خود از شهید محمد طائی سخن به میان آورد و گفت: این شهید بزرگوار در آمریکا درس خواند، اما با آغاز جنگ تحمیلی خود را به ایران رساند و خودش را فدا کرد و وصیتنامه وی چراغ راه همگان است.
ابوالحسنی اظهار داشت: شهید طائی آمریکا را رها میکند و به ایران میآید تا به خدا وصل شود و اگر ما گاهی احساس کوچکی میکنیم، زیرا از خدا قطع میشویم و به همین علت عالم مادی بزرگ میشود.
وی با اشاره به اینکه شهدا نشانههای خدا هستند، تصریح کرد: حضور مردم در دوران دفاع مقدس وجه تمایز جنگ ایران با سایر جنگهاست.
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس کرمان ادامه داد: 200 هزار نفر در شهر کرمان از شهدای غواص استقبال کردند و شهدا به خوبی فهمیدند، دنیا محل گذر است و باید در دنیا عبد خدا باشند.
شهیدکاظمی خود را به بنیصدر رساند و با صدای بلند و با شجاعت تمام به او گفت: «تو دشمن امام خمینی هستی، اگر یک مو از سر امام کم شود، تو را تکهتکه میکنیم.»
فرماندهانی که در روزهای دفاع مقدس در سختترین صحنههای نبرد حضور داشتند در راه علم و تحصیل نیز بهترینها بودند.
به گزارش افکارخبر، بعد از ظهر روز گذشته(سه شنبه، 17 شهریور) نتایج کنکور سراسری اعلام شد و دانش آموزانی که دانشجو خواهند شد، با مشاهده کد محل قبولی خود از روزهای آینده برای ثبتنام راهی دانشگاهها خواهند شد. در این مجال ما نیز درصدد برآمدیم تا به معرفی فرماندهان شهیدی بپردازیم که در بهترین رشتهها و دانشگاههای کشور تحصیل میکردند، بپردازیم.
دانشگاه صنعتی شریف که تحصیل در آن، آرزوی هر درسخوانی است، تعدادی از فرماندهان شهید در این دانشگاه به تحصیل پرداختند.
در میان یکی از اینان شهید شاخصی است که از رشادتها و حماسههای او زیاد شنیدهایم، شهید محسن وزوایی در کنکور سراسری سال 1355 رتبه یک شیمی را کسب کرد و در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد. وی در سال 58 در جریان تسخیر لانه جاسوسی، سخنگوی دانشجویان خط امام شد سپس به پادگان ولی عصر(عج) سپاه رفت و پس از مدتی فرمانده گردان 9 سپاه شد. با تشکیل تیپ محمدرسول الله(ص) فرمانده گردان حبیب شد و در عملیات بیت المقدس در حالی که حکم فرماندهی تیپ سیدالشهدا(ع) را داشت، در قامت فرمانده محور وارد عملیات شد و در جبهه خرمشهر به شهادت رسید.
شهید حسین قجهای فرمانده گردان سلمان تیپ محمد رسول الله(ص) نیز در این دانشگاه تحصیل کرده است.
شهید حسن باقری(غلامحسین افشردی) که بعدها مغز متفکر جنگ شد در کنکور سراسری رتبه 104 کسب کرد و در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران پذیرفته شد و تحصیل کرد.
شهید غلامعلی پیچک فرمانده عملیات سپاه غرب بود نیز قرار بود در رشته انرژی اتمی تحصیل و به خارج از کشور برود اما پیش از اعزام وارد جنگ شد و به شهادت رسید.
شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) در دوران دفاع مقدس، دانشجوی رشته پزشکی در دانشگاه شیراز بود. وی پذیرش از سوی یکی از دانشگاههای فرانسه نیز داشت.
شهید مجید بقایی نیز همچون شهید زین الدین دانشجوی پزشکی بود که در دانشگاه جندی شاپور اهواز تحصیل میکرد. وی در دوران جنگ تحمیلی فرمانده قرارگاه کربلا بود.
شهید محمدابراهیم همت فرمانده محبوب لشکر 27 محمدرسول الله(ص) دوران تحصیلی خود را در رشته تربیت معلم در دانشگاه علامه طباطبایی(دانشگاه آزاد) گذراند.
شهید محمود شهبازی دستجرده نیز از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و از همدورهایهای جاویدالاثر احمد متوسلیان در این دانشگاه بود. وی در عملیات بیت المقدس همچون وزوایی فرمانده محور بود که در آن عملیات به شهاد ت رسید.
شهید مصطفی چمران که فرمانده ستاد جنگهای نامنظم بود و در اوایل جنگ تحمیلی در جبهه دهلاویه به شهادت رسید، دورهی دکترای فیزیک پلاسما را در آمریکا گذرانده بود.
خبرگزاری میزان: فرشته فرجی خواهر شهید تازه تفحص شده میگوید: برادرم بعد از گرفتن دیپلم به کشور هند رفت و بعد از آن به ایتالیا سفر کرد و در آنجا مشغول تحصیل بود. علوم سیاسی میخواند. همان زمان پدرم بیمار شد.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان به نقل از خبرگزاری تسنیم؛ شهید تازه تفحص شده «کاظم فرجی نوازنی» فرزند روحالله، در سال 1339 در تهران متولد شد. این دانشجوی شهید در سال 61 در عملیات بیتالمقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، در سن 22 سالگی در منطقه پل خرمشهر به شهادت رسید و پیکر او در شمار شهدای مفقودالاثر جای گرفت. بعد از گذشت 33 سال طی عملیات تفحص توسط کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح پیکر مطهر او کشف شده و هویتش از طریق آزمایش DNA احراز شده است. خانواده او برای نخستین بار روز گذشته با حضور در معراج شهدای مرکز با پیکر شهید دیدار کردند.
فرشته فرجی خواهر شهیدکاظم فرجی نوازانی، از برادر شهیدش میگوید و از رابطه صمیمی خود با او چنین میگوید: شهید فرجی فرزند دوم خانواده بود و من فرزند چهارم. من شش سال از او کوچکتر بودم. خیلی با هم صمیمی بودیم. روابط خواهر و برادری بخیلی خوبی داشتیم و همه فامیل هم این موضوع را تصدیق میکنند. یادم هست وقتی برای آخرین بار به جبهه اعزام میشد، سر سفره صبحانه بودیم که خداحافظی کرد و به من گفت: «به مامان هیچی نگو.» من هم چیزی نگفتم و به دنبال او تا دم در رفتم. انگار آن روز واقعا پرکشید و رفت. با اینکه سی و چند سال از رفتنش میگذرد اما خاطرات و خوبیهای اخلاقش برای من به گونهای زنده است که انگار همانطور که تازه جنازه اش آمده تازه هم شهید شده است. در این سال ها نه اخلاقش فراموش شد و نه خوبیهایش.
حتی یک رکعت از نمازش قضا نشد/از پول توجیبیهایش خمس میداد
پیکر 10 شهید گمنام در ایام شهادت رئیس مذهب شیعه، امام جعفر صادق (علیه السلام) 20 مردادماه سال 94 در شش نقطه از استان تهران تشییع و به خاک سپرده خواهند شد.
به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، پیکر 10 شهید گمنام در ایام شهادت رئیس مذهب شیعه، امام جعفر صادق (علیه السلام) 20 مردادماه سال 94 در شش نقطه از استان تهران تشییع و به خاک سپرده خواهند شد. از این تعداد، پیکر شش شهید گمنام در چهار نقطه از شهر تهران به خاک سپرده میشوند.
این شهدای غواص و خطشکن عملیات کربلای 4 که در منطقه ام الرصاص به شهادت رسیده و در یک گور دسته جمعی در منطقه ابوفلوس کشف شدهاند در 26 خردادماه سال 94 در تشییع کمنظیری در قالب کاروان 175 شهید گمنام غواص در تهران بدرقه شده بودند.
آیین مراسم وداع و برنامه تشییع 10 شهید گمنام تهران به شرح زیر است:
1.مراسم شب وداع با دو غواص شهید گمنام 19 و 20 ساله، 19 مرداد ماه 94 بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد امام صادق (ع) در میدان فلسطین برپا خواهد شد. این مراسم با سخنرانی حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی دادستان کل کشور و مداحی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) برگزار خواهد شد. این شهدا روز سهشنبه، 20 مرداد ماه در «حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی» تشییع و تدفین خواهند شد.
2.مراسم وداع با دو شهید گمنام، یکی از این شهدا غواص 25 ساله عملیات کربلای 4 و دیگری شهید 19 سالهای است که سال 67 توسط تک دشمن در منطقه عملیاتی زبیدات به شهادت رسیدهاند، در شام شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد احباب الحسین(ع) واقع در بزرگراه محلاتی، چهار راه میثم، خیابان شاه آبادی جنوبی، خیابان کیانی برگزار میشود. این مراسم با سخنرانی و ذکر مصیبت اهل بیت(ع) توسط مداحان اهل بیت(ع) همراه خواهد بود. هیئات مذهبی و دستهجات عزاداری نیز با حضور در محوطه مسجد به عزاداری و وداع با شهدا میپردازند. این مراسم تا ساعت سه بامداد ادامه خواهد داشت.
روز شهادت، سهشنبه 20 مرداد، «بوستان زیتون» در منطقه 14 تهران میزبان این دو شهید گمنام است.
3.«حوزه علمیه جامع امیرالمؤمنین (علیه السلام)» شهرری نیز میزبان یک غواص شهید گمنام 17 ساله در روز شهادت امام صادق (علیه السلام) است که مراسم وداع با پیکر این شهید گمنام، دوشنبه 19 مرداد بعد از نماز مغرب و عشا در حوزه علمیه امیر المومنین (علیه السلام) واقع در خیابان شهید رجایی، میدان بهشت برگزار خواهد شد. این مراسم با سخنرانی حجتالاسلام غفوری مدیر حوزههای علمیه استان تهران و مداحی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) همراه خواهد بود.
4.«سپاه حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)» شهرری نیز میزبان یک غواص شهید گمنام 25 ساله است. مراسم وداع با پیکر مطهر این شهید غواص نیز فردا بعد از نماز مغرب و عشا در حسینیه حضرت زهرا (سلام الله علیها)، جنب ستاد فرماندهی سپاه حضرت سید الشهدا (علیه السلام) واقع در شهرری، بلوار امام حسین (علیه السلام)(دیلمان) برگزار میشود. این مراسم با سخنرانی حجتالاسلام ادیب یزدی و ذکر مصیبت اهل بیت (علیه السلام) توسط مداحان اهل بیت (علیه السلام) همراه خواهد بود.
5.مراسم وداع در شهر فردوسیه، شهرستان «شهریار» و بوستان ملت، «شهرک قائمیه اسلامشهر» در استان تهران نیز برگزار خواهد شد.
نیمههای شب پسر کوچکی از دیوار مدرسه پایین میپرد و کورمال کورمال دنبال جاروی پیرمرد میگردد، لحظاتی بعد موسیقی جاروی پیرمرد گوش فلک را نوازش میدهد.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان به نقل از خبرگزاری ایسنا؛ عباس هنوز ایستاده است. در همه جای هویت این شهر جاری است. هر روز با اتومبیلهایمان در خیابان تندیسش را دوره میکنیم و سر در دنیای مجازیِ خودمان غافل از حقیقتی به نام "شهید عباس بابایی" چسبیدهایم به روزمرگیهای ملالآور دنیای مدرن، بدون درک درستی از حقیقت حیات.
نمیتوانی چشمانت را ببندی و ادعا کنی این کلمات را که میخوانی روایتی قطعی است و قابل استناد به اسنادی که کنج اداره و یا مجموعهای خاک میخورد. همیشه روایتهای ناگفتهای وجود دارد و من به تو این اطمینان را میدهم که میتوانی یقین داشته باشی صاحب این کلمات همان کسی است که در صحرای عرفات دعای عرفه میخواند و همزمان در پرواز بلند آسمانیاش برای دفاع از اسلام تجسمی از شیطان را سنگ میزند.
روایت اول:
پسرک با عجله وارد دبستان «دهخدا» میشود، محرم نزدیک است و او باید بتواند نسخههای تعزیه را به درستی بخواند به همین خاطر تا دیروقت بیدار بوده و حالا دقایقی دیر به مدرسه رسیده است. بابای مدرسه گوشهای از حیاط ایستاده و دستش را به کمر گرفته است. پسرک برایش دست تکان میدهد و لبخند زنان از کنارش میگذرد اما نگاهش روی دستهای پینه بسته و یخزده پیرمرد ثابت میماند.
پسر سر کلاس کنار پنجره مینشیند و شانههای تکیده پیرمرد را در دفتر نقاشیاش درد میکشد!
زنگ تفریح برعکس همیشه پسر کوچک این روایت لقمهاش را با همکلاسیاش نصف نمیکند، آن را کامل به محسن میدهد و خودش چیزی نمیخورد.
شب هنگام پسر درمیان حیرت و بهت مادرش زود به رختخواب میرود، نسخههای تعزیه را نمیخواند ولی چشمانش از بیخوابی سرخ است.
نیمههای شب پسر کوچکی از دیوار مدرسه پایین میپرد و کورمال کورمال دنبال جاروی پیرمرد میگردد، لحظاتی بعد موسیقی جاروی پیرمرد گوش فلک را نوازش میدهد.
پیرمرد از پنجره اتاقک سرایداری "عباس بابایی" را میبیند که ماه آسمانها راهش را روشن کرده است.
روایت دوم:
غروب جوان خسته و آفتاب سوخته از کار کشاورزی به خانه برمیگردد و لبه حوض مینشیند و وضو میگیرد. مادر به همراه دختر جوانی وارد حیاط میشود و پسر بی اینکه سرش را بلند کند جواب سلامش را میدهد؛ مادر دختر را بدرقه میکند و لحظهای بعد پسرش را به شربتی خنک دعوت میکند اما پسر شربت را به افطار حواله میدهد. مادر چشم غرهای به پسرش میرود و پسر از نگاه همیشه نگران مادرش تمام حرفهای هر روزهاش را میخواند. او میداند مادرش غصه میخورد که پسر بی اینکه انتظار پاداش داشته باشد تابستانها میرود به کشاورزان کمک میکند و زمستانها برایشان هیزم جمع میکند،او میداند مادرش یک مادر همیشه نگران است برای همین امشب میخواهد او را با خودش همراه کند.
پسر بعد از نماز یک راست به زیر زمین میرود و کیسهای برنج و حلبی روغن بیرون میآورد. مادر لقمهای نان و پنیر به دست پسرش میدهد و با او راهی محلی در پایینترین نقطه شهر میشود. پسر کیسه برنج و حلب روغن را مقابل خانهای خرابه میگذارد، در میزند و در مقابل نگاه متعجب مادرش گوشهای پنهان میشود. مادر اما با اشک چشمانش غبار از دل و جان میشوید و سوره توحید میخواند و برای پسر جوان که به زودی عازم تحصیل خلبانی در خارج از کشور است صلوات میفرستد.
روایت سوم:
عید قربان است. روز انتخاب، روزی که ابراهیم اسماعیلش را، نفسش را قربانی میکند. عباس 37 سال در برابر ظلم میایستد و از اسلام عزیز پاسداری میکند. صدایی از کابین عباس شنیده میشود، چند نفر او را با لباس احرام در صف زائران خانه خدا میبینند. عباس کعبه را طواف میکند و با صدایی نرم و آهسته شبیه همان صوتی که در محله "نظام وفا" تعزیه میخواند، زمرمه میکند "لبیک الهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک..." کلمات ناتمام میمانند و عباس این روایت به شوق دیدار محبوب آسمانی میشود.
روایت چهارم:
عباس کنار ماست . او آرام به دور دستها خیره شده، افق دیدش به جنوب و شمال شهر است، به آدمهای امروز، به تعزیهخوانها، به فقرا، به چادر مشکی بانوان این سرزمین چشم دوخته... .
عباس بابایی این روایت، زنده است، سرت را که به سمت آسمان بگیری، چشمانت را که به دنیای حقیقی بگشایی، تبسم نگاه مهربان او را خواهی دید.
هید طالبی زاده با بیان خاطراتی از شهید محمدرضا طالبی زاده شهید تازه تفحص شده غواص، گفت: به مادرم می گفت دعا کن شهید شوم.
به گزارش افکارنیوز، مطهره طالبی زاده خواهر شهید محمدرضا طالبی زاده شهید تازه تفحص شده غواص در دیدار پورابراهیمی نماینده مردم کرمان و راور در مجلس شورای اسلامی با بیان خاطراتی از برادر شهید خود، گفت: محمدرضا بعد از شهادت دوستش شهید خزائی رفتنی شده بود و ما در چهره اش می دیدیم
وی با اشاره به اینکه برادرم همیشه لبخند بر روی لب داشت و خانواده را بر سر ذوق می آورد، یادآور شد: نشاط خانوادگی ما در اثر وجود محمدرضا برادرم بود، برادرم شجاع بود و در کارهایش همیشه اخلاص موج میزد.
خواهر شهید طالبی زاده با بیان خاطره ای از برادرش مبنی بر اینکه برادرم دو دوست صمیمی داشت که هر دوی آنها هم شهید شدند، افزود: محمدرضا عادت داشت وسایلش را با دوستانش عوض می کرد، ساعتش را با ساعت مچی شهید شریفی عوض کرده بود که وقتی شریفی شهید شد برای همیشه آن را نگه داشت و دیگر این عادت را از دست داد.
وی تصریح کرد: بعد از شهادت شریفی، خزائی دوست دیگرش هم شهید شد، محمدرضا دیگر محمدرضای قبلی نبود به مادرم می گفت برایم دعا کن، یکروز مادرم گفت: برایت چه دعایی کنم، گفت: برایم دعا کن شهید شوم، من دیگر نمی توانم اینجا بمانم.
طالبی زاده در ادامه با بیان اینکه از مردم می خواهیم مثل شهدا پشتیبان رهبرشان باشند و در دفاع از ولایت همت کنند، افزود: درست است محمدرضا آمد ما از چشم انتظاری در آمدیم ولی داغ دلمان تازه شد.
در این بازدید دکتر پورابراهیمی نماینده مردم کرمان و راور در مجلس شورای اسلامی نیز با بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس با اشاره به تشییع باشکوه شهدای غواص توسط مردم، گفت: مردم ما قدر شهدا را می دانند و پای آرمان های نظام اسلامی محکم ایستادند.
گفتنی است شهید محمدرضا طالبی زاده شهید تازه تفحص شده غواص اهل روستای سردر بخش چترود است که در سن ۲۰ سالگی در سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ در منطقه ام الرصاص به درجه رفیع شهادت رسید.
پیکر مطهر این شهید والامقام به همراه ۲۰ شهید غواص و خط شکن همزمان با ایام شهادت امام صادق (ع) در شهر کرمان تشییع میشود.
در طی دوران جنگ برای برخی رزمندگان شرایطی پیش آمد تا بیش از همه مصیبت هایی که براهل بیت علیه السلام وارد شده بود رادرک کنند.دوران اسارت یکی از آن شرایط بود.اهل استان فارس بود.قبل ازاینکه به اسارت دشمن درآیندمدیر کاروان حج بود.حاج منصور سنگ صبوری بود برای جوان ترها.به همه امید می دادو..فعالیت اودر اردوگاه بسیاری از مشکلات وگرفتاری ها رابرطرف می کرد.گذشت تا سال 1367اوشناسایی شد.خیلی زیر شکنجه بعثی ها قرار گرفت.تااینکه ایشان مریض میشوندوکمترازیک ماه در این حال بود.بعثی ها به اوآمپول اشتباهی ترزیق کردند!در جلوی چشم نماینده صلیب سرخ روی زمین افتادودقایقی بعدبه شهادت رسید.همه اردوگاه در غم فراق
اوسوخت.
آقای ابوترابی می گفت: "همان شب یکی از برادران در آن اردوگاه خواب می بیندکه مادر سادات،حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها،وارد اردوگاه شدند.سه نفر از خانم ها هم ایشان را همراهی میکردند.خانم فاطمه زهراسلام الله علیها مستقیما تشریف آوردند به همین آسایشگاهی که شهید حاج منصورزرنقاش
در آن به شهادت رسیده بودند.حضرت زهرا سلام اله علیها می فرمایند که حاج منصور از ماست ،می خواهیم اورا با خودمان ببریم"
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پاتوق نارنجی و آدرس mahdi1345.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.